داوود » او هم ، از « ابو الحجاج مدرك » روايت كرده است ، در يكى از روزها ديدم كه حضرت على عليه السّلام به ايراد خطبه پرداخته است ، در آن هنگام چهره‌اش از همهء مردم ، زيباتر بود .
[ الرياض النضرة 2 / 202 ] « ملا » در « سيره » خود روايت كرده است ، يكى از افراد در ضمن ملاقاتى كه با رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله داشت به عرض رسانيد ، چگونه على عليه السّلام مىتواند « لواء الحمد » را به دوش بكشد ؟ رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در پاسخ فرمود : چگونه على عليه السّلام تاب تحمل آنرا نداشته باشد ، حال آنكه خصلتهاى چندى را در اختيار دارد : 1 - شكيبائيش مانند شكيبائى من است . 2 - و چهرهء زيبايش مانند چهرهء زيباى يوسف عليه السّلام است . 3 - نيرويش مانند نيروى جبرئيل است .
[ همان كتاب 2 / 218 ] از « ابن عباس » روايت كرده است كه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود : كسى كه مىخواهد به حلم حضرت ابراهيم عليه السّلام و به حكم نوح عليه السّلام و به زيبايى چهره يوسف عليه السّلام پى ببرد ، همانا به على بن ابيطالب عليه السّلام نظر نمايد ( كه همه اين ويژگيها در او جمع شده است ) .
« ملا » اين حديث را در « سيره » اش نقل كرده است .
[ كنز العمال 3 / 336 ] از « عبد خير » روايت كرده است كه حضرت على عليه السّلام چهار فقره انگشترى داشت كه از آنها براى انگشت خويش استفاده مىكرد : 1 - « ياقوت » ، براى رسيدن به حاجت 2 - « فيروزه » ، براى پيروزى بر خصم 3 - « حديد چينى » ، براى نيرومندى 4 - « عقيق » ، براى نگهدارى . نقش انگشترى ياقوتش :
« لا اله الَّا اللَّه الملك الحقّ المبين » ، نقش فيروزه‌اش : « اللَّه الملك » ، نقش حديد چينيش « العزّة للَّه » ، نقش عقيقش از سه سطر تشكيل يافته بود : « ما شاء اللَّه ، لا قوّة الَّا باللَّه ، استغفر باللَّه » . « حاكم » در تاريخش و « صابونى » در « المأتين » و « ابو عبد الرحمن سلمى » در امالى خود ، اين حديث را آورده‌اند .
[ نور الابصار ص 94 ] نقش نگين انگشتر حضرت على عليه السّلام ، « أسندت ظهرى الى اللَّه » و به قولى « حسبى اللَّه » بوده است

344