نكرده است ؛ سى شبانه روز بر من و « بلال » سپرى شد كه در اين مدت ، خوراك ، سير نخورديم بلكه چيزى بدست نياورديم كه رفع گرسنگى از ما نمايد ، مگر همان اندازه‌اى كه « بلال » براى خود تحصيل مىكرد .
[ همان كتاب 2 / 60 ] از « عبد الله » روايت كرده است كه در يكى از اوقات ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بر روى حصيرى خوابيده بود ، هنگامى كه از خواب بيدار شد ، اثر حصير در پهلوى مباركش ظاهر بود ، به عرض رسانيديم : چه خوب بود ، به ما اجازه مىفرمودى تا براى شما فرشى مىگسترانيديم ! فرمود : زير انداز ، از لوازم دنيوى است و مرا با دنيا و امور مربوط به آن ، سر و كار نيست . در اين رابطه ، بايد گوشزد كنم : من در اين دنيا مانند سواره‌اى هستم كه در زير درختى به استراحت مىپردازد . سپس از زير آن درخت برخاسته و به راه خود ادامه مىدهد .
« ترمذى » گويد : اين حديث ، « حسن صحيح » است .
[ همان كتاب 2 / 56 ] از « ابو امامه » از رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله نقل كرده است كه پروردگارم به من اطلاع داد ، كه هر گاه رسول ما بخواهد ، سرزمين مكه را سراسر طلا خواهيم ساخت ! به عرض رسانيدم : پروردگارا ! هيچگاه چنين آرزوئى ندارم ، بلكه مىخواهم يك روز سير ، و يك روز گرسنه باشم ! و به روايتى سه روز گرسنه ، و سه روز سير باشم و در اين رابطه هر گاه گرسنه باشم ، به سوى تو ، زارى كنم و بياد الطاف تو باشم و هر گاه سير باشم ، به سپاسگزارى و ستايش تو پردازم .
[ همان كتاب 2 / 57 ] از « انس » روايت كرده است كه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله هيچگاه چيزى از خوراكى را ، براى فرداى خود ذخيره نمىساخت .
[ صحيح ابن ماجه در ابواب زهد ص 316 ] از « ابو هريره » روايت كرده است كه در يكى از روزها ، براى رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله غذاى گرم آوردند ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله از آن غذا تناول كرد و پس از فراغت از آن ، فرمود :
« الحمد للَّه ما دخل بطنى طعام سخن منذ كذا و كذا » ؛ « سپاس خداى را كه چندين مدت است كه

258