فاطمه زهرا عليها السّلام هدايت كرد . يهودى بحضور حضرت زهرا عليها السّلام شرفياب شد .
حضرت زهرا عليها السّلام او را بحضور حضرت على عليه السّلام آورد . يهودى بحضور حضرت على عليه السّلام شرفياب شد ، سؤال خود را مطرح كرد . حضرت على عليه السّلام در پاسخ او ، فرمود : « متاع دنيا » را براى من توصيف كن ، تا من نيز ، اخلاق آن حضرت را براى تو تعريف كنم . يهودى گفت : چنين پيشنهادى كه فرموديد ، از عهدهء من ساخته نيست . حضرت على عليه السّلام فرمود : اكنون كه تو از توصيف « متاع دنيا » عاجزى ، با آنكه خداى تعالى « متاع دنيا » را اندك توصيف كرده است ، آنجا كه مىفرمايد :
* ( قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ ) * چگونه مىتوانم اوصاف آن حضرت را براى تو ترسيم كنم ! با آنكه خداى تعالى اخلاق آن حضرت را ، بزرگ شمرده است ، آنجا كه مىفرمايد : * ( وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ) * [ صحيح بخارى ] در كتاب « وكالت » در باب وكالت در ضمن پرداخت وامها ، به سند خود ، از « ابو هريره » روايت كرده است كه مردى حضور رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله ، شرفياب شد و با كمال خشونت ، از آن حضرت درخواست كرد تا قرض او را ادا كند ، اصحاب كه از طرز برخورد او با رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله ناراحت شده بودند ، خواستند او را بيازارند ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود : او را به حال خود بگذاريد كه صاحب حق هم ، مقالى دارد . اينك ، نظير حاجتى را كه در نظر دارد ، در اختيارش بگذاريد . در پاسخ گفتند : بهتر از حاجت او را حاضر داريم . فرمود : همان چيز را حاضر داريد ، به او بپردازيد ، كه بهترين شما كسى است كه ، بهتر بتواند حاجت نيازمند را برآورده سازد .
[ صحيح بخارى ] در كتاب « ادب » در باب لبخند و خنده ، به سند خود ، از « انس بن مالك » روايت كرده است كه گفت : همراه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در يكى از مسيرها حركت مىكردم ، در آن موقع ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله برد نجرانى كه كنارهء آن ، درشت و زبر بود ، پوشيده بود . مرد باديه‌نشينى از كنار آن حضرت عبور كرد

210