باب سى و هشتم آغاز نزول وحى و چگونگى آن [ مجمع هيثمى 8 / 255 ] از « ابن عباس » روايت كرده است ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله خطاب به « خديجه » ، فرمود : در اين روزها ، درخششى را مشاهده مىكنم و صدائى را مىشنوم ، بيم آن دارم كه اين روشنى و صدا ، از ناحيهء جنّ باشد كه مىخواهد از اين طريق مرا بيازارد ! « خديجه » گفت : اى پسر عبد الله ! آرزو مىكنم كه هيچگاه گزندى به شما نرسد ، و خداى تعالى ، از هر گونه پيشآمدى شما را محفوظ دارد ! « خديجه » بدنبال آنچه كه شنيده بود ، به ملاقات « ورقة بن نوفل » رفت و جريانى را كه از رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله شنيده بود ، به اطلاع وى رسانيد « ورقة » گفت : اگر محمّد آنچه را كه ديده و شنيده است راست باشد ، همانا ناموسى است كه بر موسى بن عمران عليه السّلام نازل شده است . و اطمينان دارم كه هر گاه به پيغمبرى مبعوث شود و در آن هنگام زنده باشم ، از هيچگونه احترامى نسبت به وى دريغ نداشته باشم و او را يارى كرده و به وى ايمان بياورم .