فرمود ، اى عباس ! اكنون براى رهائى از قيد اسارت ، سربهاى خود و برادرزادهگانت ، « عقيل بن ابى طالب » ، و « نوفل بن حارث » و هم سوگندت ، يعنى « عتبة بن جحدم » را - كه يكى از افرادى « بنى حارث بن فهر است - فراهم كن ! « عباس » ، از پرداخت سربها براى خود و نامبردگان ، امتناع ورزيد و اظهار داشت : پيش از آنكه به قيد اسارت درآيم ، مسلمان بودم ليكن نمىتوانستم در برابر مخالفان ابراز دين اسلام را نمايم . پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود : اگر ادعاى تو راست باشد ، خدا از چگونگى آن خبردار است و پاداش تو در اختيار اوست . ليكن ما موظفيم ، هر گاه شخصى را اسير مىسازيم ، بدون پرداخت « فديه » ، او را از بند اسارت خويش ، رها ننمائيم . پيش از آنكه « عباس » به اسيرى در آيد ، پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله مقدار بيست أوقيّه [1] طلا از « عباس » گرفته بود . در اين هنگام « عباس » از فرصت استفاده كرده ، به عرض رسانيد كه مقدار بيست أوقيّه طلا از شما طلبكارم ، شما مىتوانيد همان مبلغ را بجاى سربهاى من ، حساب كنيد . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود : اين چنين نيست كه مبلغ مزبور را بجاى فدائى تو حساب كنم ؛ مبلغ ياد شده ، عطيّهاى بوده كه خداى تعالى ، از سوى تو ، به من ارزانى داشته است . « عباس » گفت : حقيقت آن است كه جز آن مبلغ ، پول ديگرى ندارم كه بتوانم فدائى خود قرار بدهم . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود : چگونه پول ديگرى ندارى حال آنكه هنگامى كه مىخواستى از مكَّه بيرون بيائى ، مبلغ پولى به دست « امّ الفضل » [ همسرت ] سپردى و سفارش كردى هر گاه در اين سفر پيشآمدى بر خلاف انتظار براى من اتفاق افتاد ، فلان مبلغ را به « قثم » و فلان مبلغ را به « فضل » و فلان مبلغ را به « عبد اللَّه » ، خواهى داد و در اين ماجرا ، كسى جز تو و او گواه نبوده است !