responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فضائل الخمسة من الصحاح الستة ( فضائل پنج تن ) ع ( در صحاح ششگانه اهل سنت ) ( فاسي ) نویسنده : سيد مرتضى حسيني فيروزآبادي ( مترجم : ساعدي )    جلد : 1  صفحه : 129


را جمع كرده و همچنان كه در حال فرار بودم ، به رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله رسيدم كه حضرت در آن حال ، بر قاطر سياه و سپيد رنگ خود سوار بود ، فرمود : « ابن اكوع » ناراحت شده است و آنگاه كه متوجه شد اصحاب شكست خورده‌اند ، از مركب خود به زير آمد ، مشتى خاك ، از روى زمين برداشت و فرمود : « شاهت الوجوه » ؛ « زشت باد صورتهاى ايشان » ! و مشت خاك را بسوى آنان پاشيد ، هر دو چشم اهل آن گروه از خاك پر شد و در اين هنگام ، دشمنان پشت به جنگ كرده و پا به فرار گذاشتند ! غنيمتهائى كه در آن حال از دشمنان باقى مانده بود ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در ميان مسلمانان تقسيم كرد .
[ همان كتاب ] در كتاب « زهد » در باب حديث طولانى « جابر » ، به سند خود ، از « عبادة بن وليد » نقل كرده است ، من و پدرم به منظور تحصيل علم ، از خانه بيرون آمده تا بتوانيم با فلان قبيله از انصار ، پيش از آنكه از بين بروند ، ملاقات كرده و از آنها بخواهيم تا ما را در فرا دادن علم يارى كنند . به اين منظور ، وارد قبيله مذكور شده و با نخستين كسى كه روبرو گشتيم « ابو اليسر » - مصاحب رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله - بود ( تا آنجا كه گويد ) سپس به راه خود ادامه داديم تا در مسجد رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله ، به ديدار « جابر » موفق شديم ، كه مشغول نماز بود ( تا آنجا كه گويد ) « جابر » گفت : در يكى از سفرها ، همراه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بوديم ، در حالى كه به راه خود ادامه مىداديم ، در مسير خود ، به بيابان پهناور و بىانتهائى رسيديم ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله ، در آنجا ، بمنظور قضاى حاجت ، از همراهان جدا شد . من هم آفتابه‌اى بدست گرفتم و به دنبال آن حضرت حركت كردم . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله به اطراف بيابان مىنگريست تا محل مناسبى را براى رفع حاجت پيدا كند ، در آن نزديكى ، محل مناسبى به نظر مبارك حضرت نرسيد . ناگهان در كنارهء آن بيابان ، چشم حضرتش به دو درخت افتاد ، آنگاه بسوى آنها عزيمت كرد ، به مجردى كه به يكى از آنها رسيد شاخه‌اى از آن را بدست گرفت و فرمود : به اذن خدا ، از من

129

نام کتاب : فضائل الخمسة من الصحاح الستة ( فضائل پنج تن ) ع ( در صحاح ششگانه اهل سنت ) ( فاسي ) نویسنده : سيد مرتضى حسيني فيروزآبادي ( مترجم : ساعدي )    جلد : 1  صفحه : 129
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست