و انصراف است به جانب قبر مقدس ، اگر چه اين تأويل ثانى در عبارت ( مصباح ) بعيد است كه در او مذكور است كه " اومأت اليه من بعد البلاد بالتسليم " و معلوم است كه مراد ايماء به سلام است كه محصل او اشاره و سلام كردن است ، و نيز ظاهر است كه علقمه به حسب سياق وسباق خبر چنانچه اشاره كرديم دعاى خاص براى زيارت خواسته ، نه بعد از زيارت ، و در اينجا دقيقهاى است كه لفظ جواب را هم نص در مطلوب مىكند ، و اين آن است كه در بعضى نسخ ( مصباح ) و تمام نسخ ( كامل الزيارة ) " قلت " يا " فقل عند الايماء " است و در بعضى نسخ هم كه " بعد الايماء " وارد شده اولا وثوق به صحت آنها نيست ، و بر فرض صحت مراد بعد ارادة الايماء است ، يا بعد التوجه به قرينه وجوب انطباق سؤال بر جواب . و بايد دانست كه مراد از اين ايماء اگر مطلق توجه و اشاره باشد خروج به صحرا وصعود بر سطح لازم نيست ، و اگر اشاره به سؤال باشد چنانچه از تعريف بلام استفاده مىشود ، و سؤال مبنى بر دستور العمل سابق است - كه مىگويد چون من آن كار را كه فرموديد كردم دعائى بايد بخوانم البته لازم خواهد بود بر فرض لزوم - ظاهر اينست كه خصوص صحراء را خاصيتى نباشد ، بلكه مراد مكان واسع و فضاى گشاده است هر چه باشد ، و البته أولى واقرب به احراز واقع اعتبار اين خصوصيت است ، كه يا بر بامى بلند واقع شود و يا در مكانى وسيع و از شواهد توجيهى كه ما براى حديث كرده ايم اينست كه در نسخه ( كامل الزيارة ) چنين است : " اذا أنت صليت الركعتين بعد أن تومي اليه وقلت عند الايماء هذا القول فانك اذا قلت ذلك فقد دعوت . . . " چه صريح اين روايت آن است كه اگر نماز كنى بعد از ايماء و در حال ايماء اين كلام را بگوئى اين ثواب را دارى .