و احتمال دارد بعض صفات راجع به مادر مروان باشد كه ظاهر عطف در روايت ( فرات بن ابراهيم ) است ، و نجابت مروان به اين سبب بيشتر مىشود . و بعض توهم كرده اند كه زرقاء وصف است و اسم شخص معينى نيست ، و اين غلط است ، چه مطلع بر سير و تواريخ شكى در اين مسألة ندارد ، و عدم تعرض مجلسى طاب ضريحه در بيانات ( بحار ) شرح زرقا را شاهد طرفى نمىشود ، اگر موجب توجه اشكالى كه اخلال به اين امر مهم باشد بر مؤلف نشود . بالجمله مروان با پدرش در طائف بماند تا پيغمبر صلى الله عليه وآله از دنيا به رفت عثمان به ملاحظه قرابت و امور ديگر در نزد ابوبكر شفاعت او كرد قبول نشد ، چون كار با عمر شد هم شفاعت كرد قبول نشد ، چون خود بر مسند حكم رانى مستقر شد حكم و مروان را با كسان ايشان به مدينه رد كرد ، و مخالفت صريح با امر رسول خداى نمود ، و اين از اعظم مطاعن او شد ، بر صحابه و مسلمين ديدار حكم و مروان گران آمد ، و به تلافى رد حكم امر به اخراج ابوذر كرد ، و صد هزار درهم از في ء مسلمين بوى عطاء كرد ، و خمس افريقيه را كه موافق نقل جماعتى صد هزار دينار بود و همه مسلمين در او شريك بودند به اعتقاد خودشان در يك مجلس به مروان به داد وفدك را تيول [1] وى كرد ، و خراج بازار مدينه را كه رسول خداى صدقه مسلمين كرده بود بروايت ابن قتيبة در ( معارف ) به حارث بن الحكم داد ، و هم مروان را به وزارت و كتابت سر خود اختيار كرد ، و او در ايام خلافت عثمان احداث عظيمه وفتن موحشه ، وبدع غريبه بر طبق اهواء باطله پديد آورد و آخر الامر سبب قتل او شد . بعقيده اهل سنت كه نوشتن كاغذ قتل محمد بن ابى بكر را - كه به خاتم عثمان
[1] ملك و آب و زمينى كه دولت يا پادشاه به كسى واگذار كند كه از درآمد او زندگانى كند .