حديث هفتم : شيخ محمد صبان مصرى كه از مشايخ كبار اهل سنت است در رساله ( اسعاف الراغبين ) گفته : و روى ابن عساكر وابن مندة عن فاطمة انها أتت بابنيها ، فقالت : يا رسول الله هذان ابناك فورثهما شيئا ، فقال اما حسن فله جرئتى وجودى ، وأما حسين فله هيبتي و سوددى . وفي رواية : اما الحسن فله حلمي وهيبتي ، وأما الحسين فقد نحلته نجدتي وجودي [1] . مىگويد ابن عساكر وابن منده روايت كرده اند كه فاطمه پسران خود را به حضرت رسالت آورد ، و گفت اين دو پسران تواند ميراثى به ايشان بده فرمود : اما حسن پس به او دادم جرئت و سماحت خود را ، و اما حسين پس به او دادم هيبت و بزرگى خود را . و در روايتى آمده كه اما حسن پس مر او راست حلم و هيبت من ، و اما حسين پس همانا عطا كردم به او نجدت وجود خودم را ( 1 ) .
[1] اسعاف الراغبين : 166 ط مصر هامش نور الابصار . ( 2 ) در نقل حديث و ترجمه غفلتى شده ، و صحيح او چنين است : روى ابن عساكر وابن مندة عن فاطمة انها أتت بابنيها فقالت : يا رسول الله هذان ابناك ، فورثهما شيئا ، فقال : أما حسن فله هيبتى و سوددى ، وأما حسين فله جرئتى وجودى . وفي رواية : أما الحسن فقد نحلته حلمى وهيبتى ، وأما الحسين فقد نحلته نجدتى وجودى مىگويد ابن عساكر وابن منده : روايت كرده اند كه فاطمه پسران خود را به حضرت رسالت آورد و گفت : اين دو پسران تواند ، ميراثى به ايشان بده ، فرمود : اما حسن پس براى او است هيبت و بزرگى من ، و اما حسين پس براى او است جرئت و سماحت من . و در روايتى است : اما حسن پس به او دادم حلم و بزرگى خود را ، و اما حسين را دادم نجدت وجود خود را .