نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 84
مذهبى راه داشتند ، نه راهى به سوى حق داشتند و نه سفرى به سرزمين هدايت . در اين هنگام خداوند متعال با فرستادن رسول خود ، ملتى منحرف را به راه راست آورد و با روشن ساختن راه حق ، آنان را به سوى شناخت سنتهاى مرده ، هدايت كرد ، منار ملَّت را بر پا و آثار آن را آشكار و پايههاى دين را استوار نمود و بر غم لجاجت كافران سركش در كفر خود ، آنان را به راه رستگارى هدايت كرد ، كافرانى كه بر كفر و تباهى پافشارى كردند و جز با شمشير و نيزه تسليم حق نشدند . پيامبر ( ص ) براى نصرت دين و يارى حق ، گروهى از اصحاب راستين را انتخاب كرد . آنان به نداى پيامبر ( ص ) پاسخ مثبت دادند و او را يارى رساندند در حاليكه خود را خالص گرداندند و هر گونه آزار و اذيت را در راه خدا تحمل كردند . سپس از ديار خود هجرت كردند و غربت گزيدند . آنگاه كه عتبه و شيبه رسول خدا ( ص ) را تكذيب كردند ، آنان ( اصحاب ) نصايح حضرت را به جان و دل پذيرفتند و مخزن اسرار او شدند . خداوند در قرآن مجيد بر آنان درود فرستاد و از آنان خشنود و توبهء آنان را پذيرفت و آنان را مناط امور دين قرار داد تا مردمان در امور دينى خود به آنان رجوع كنند . پس از قرنهاى متمادى كه از اين جريان گذشت و دولتهاى زيادى آمدند و رفتند ، گروهى به پا خاست كه آنان را لعن و ناسزا مىگويند و هر گونه كار قبيحى را به آنان نسبت مىدهند . پس واى بر اين گروه باغى ستمگر كه اين گروه مورد رضاى خداوند را به خشم و سخط خويش وا مىدارند و چنانكه تير از كمان خارج مىشود ، از دين بريدهاند ، چهرهء آنان زشت باد و هر ناسزايى نثارشان ! در زمان ما امور عجيب و غريبى پديدار شده تا آنجا كه اگر كسى آن را در خواب مىديد از خواب خوش خود مىپريد و اگر در بيدارى و روشنايى روز آن را مىديد ، از ظلمت غم و اندوه كالبد تهى مىكرد ، از جمله چيزهايى كه امروزه شيوع پيدا كرده ، اين است كه گروهى از بدعتگرايان بر شهرها مستولى شده و رفض و بدعت را در ميان بندگان رواج دادهاند . حوادث زمان مرا وادار ساخت تا از خانه و كاشانهء خود هجرت كنم و اقامت در غربت را بر بودن در سرزمين خويش برگزينم و ياران صميمى و دوستان قديمى را وداع گويم . بر آن شدم تا كه از شهرم اصفهان كوچ كنم تا اينكه رحل اقامت در قاشان ( يا كاشان يكى از شهرهاى ماوراء النهر ) [1] افكندم . قصد دارم كه قرار نگيرم و در جايى سكنا نگزينم تا اينكه در يكى از سرزمينهاى اسلام ، آنجا كه صداى اينان را زمان