نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 511
پيامبر ( ص ) صداهايى شنيد . پرسيد : اين صداها چيست ؟ گفتند : نخل است كه آن را تلقيح مىكنند . گفت : اگر اين كار را نمىكردند ، اصلاح مىشد . در روايت ديگر آمده : اگر اين كار را نمىكردند ، بهتر بود . لذا در آن سال تلقيح نكردند و در نتيجه نخل بارور نشد . جريان را به پيامبر ( ص ) گفتند . فرمود : هر گاه كارى به امور دنيوى شما مربوط مىشود ، به خودتان و هر گاه مربوط به امور دين شما است به من مراجعه كنيد . [1] اى كاش مىدانستم كه چگونه رسول خدا ( ص ) نمىدانست كه اگر نخل را تلقيح نكنند ، بارور نمىشود و حال اينكه در آن موقع در شهر نخلها بود و سابقا هم با آن سرو كار داشت و شصت سال و يا متجاوز از آن ، با نخل بسر برده بود ؟ ! اگر فرض شود كه آن حضرت ( ص ) در اين باره چيزى نمىدانست ، چگونه فرمود كه اگر تلقيح نمىكردند اصلاح مىشد يا بهتر بود ، پس بدون تخصص - حاشا - دروغ مىگويد و بدون مهارت سخن مىگويد ؟ ! آيا پس از اين كسى به او وثوق خواهد داشت يا در امور عمومى و كارهاى مربوط به زعامت از آن حضرت نظر خواهى و مشورت خواهند كرد ؟ ! اگر به كسى چنين نسبتى داده شود ، هر كس آن را بشنود او را مسخره خواهد كرد و براى انديشمندان موجب شگفتى و تعجب خواهد بود ، پس چگونه مىتوان به سيّد پيامبران و آگاه از اسرار نهان ، آموزش ديدهء پروردگار زمين و آسمان ، كسى كه سخن نمىگويد مگر از وحى و به احدى مانند او كلمات جامع و پر مغز داده نشده ، چنين نسبتى داد ؟ ! 3 - روايتى كه بخارى آن را در كتاب « الدعوات » در باب آيهء * ( « وَصَلِّ عَلَيْهِمْ » ) * [2] به نقل از عايشه آورده است : « پيامبر ( ص ) شنيد كه مردى در مسجد قرآن مىخواند . گفت : خداوند او را رحمت كند كه به يادم آورد كه آيهء چنين و چنان را از سورهء چنان و چنين انداختهام . » مسلم هم آن را با همين لفظ و در باب « الامر بتعهد القرآن » از ابواب « فضائل القرآن » ، با لفظ فراموش كردهام به جاى انداختهام ، آورده است . ابو داود آن را در اوّل كتاب « الحروف و القداءة » در سنن خود آورده است . او از عايشه چنين نقل كرده كه ( كأين من آية اذكر فيها الليلة كنت قد اسقطتها ) ، اين از دروغترين احاديث است . زيرا خداوند مىفرمايد : * ( « سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى » ) * [3] و نيز اين بزرگترين نقص براى