نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 339
نزاع است . زيرا انكار نمىكنيم كه فعل نسبتى با فاعل دارد و نسبتى با خالق . مثلا سياهى ، يك نسبت به چيز سياه دارد كه محل آن است و يك نسبت با خالقى كه او را در چيز سياه آفريده تا به وسيلهء آن ، سياه شود . بدين لحاظ شكى نداريم كه در آيهء * ( « فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا » ) * [1] كفر به بنده نسبت داده شده است . ما اصلا در اين مورد ، نزاع نداريم بلكه بحث در خلق است و نه در كسب و مباشرت . بدون شك كتابت در آيه * ( « فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ » ) * [2] با دست كاتب صورت مىگيرد . اين كار محسوس است و نيازى به استدلال ندارد ، بلكه بحث در خلق و تأثير است . ما مىگوييم : كتابت كسب بنده و خلق ( آفريده ) خداوند است . آيا اين مرد آخر اين آيه را نخوانده است كه مىفرمايد : * ( « ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ الله لِيَشْتَرُوا بِه ثَمَناً قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ » ) * [3] ، اين آيه به كسب تصريح دارد و بيان مىكند كتابت ، كسب آنان است نه خلق ( آفريده ) آنان ، ساير آيات مذكور را هم بر همين منوال قياس كنيد . من مىگويم : همانطور كه وى گفته : نص ، آن است كه احتمال خلاف در آن مىرود امّا نه اوهام و احتمالات سوفسطايى وگرنه اصلا نص نبود ، بلكه بر حسب طريقهء استعمال و فهم اهل زبان ، همانگونه كه در اين آيات مباركه ثابت است . زيرا از نسبت دادن فعل اختيارى به فاعل ، تأثير فاعل در فعل و احداث آن توسط فاعل فهميده مىشود . هيچ عاقلى تصوّر نمىكند كه منظور از نسبت دادن فعل اختيارى به فاعل قادر و مختار صرفا محل بودن فاعل باشد . پس موضوع مورد بحث با چيز سياه مقايسه نمىشود . زيرا سياهى ، براى كسى كه در آن قدرت و اختيار ندارد ، اختيارى نيست ؛ ليكن اشاعره براى فعل اختيارى ، نسبتى با فاعل به معناى محليت اصطلاح و اثبات كرده ، آن را كسب ناميدهاند ، امّا مردم عرب زبان آن را نمىشناسند . از سوى ديگر براى اين فعل اختيارى نسبتى به خالق وضع و آيات قرآن را بر اين اصطلاح حمل كردهاند . به همين دليل است كه اگر رازى تأويلى هم كرده ، مصنّف - ره - متعرض آن نشده است . زيرا پاسخهاى آنان داير مدار همين كسب خرافى است و اگر پاسخ با ارزشى داشت ، خصم آن را رها نمىكرد تا به كسب بپردازد . در حقيقت تأويل آيات قرآن به مثل اين مطلب ، تحريف كلام خداوند از مواضع آن است و موجب اسقاط حجيت كتاب خدا ، زيرا نصّى در قرآن وجود ندارد مگر اينكه چنين