ب 4 - بازام ابو صالح : ( س ) گفت : ثقه نيست . عبد الحق گفت : بسيار ضعيف است . ( ن ) :
اسماعيل بن ابى خالد گفت : دروغ مىگويد . ( يب ) : جوزجانى گفت : متروك است . ازدى گفت : كذاب است .
ق - بخترى بن عبيد شامى : ( يب ) : ابو حاتم گفت : ضعيف الحديث و ذاهب است . ابن حبان گفت : ضعيف و ذاهب بوده عادل نيست . ازدى گفت : كذّاب و از درجهء اعتبار ساقط است . ( ن ) : ابو حاتم وى را تضعيف و ديگران او را ترك كرده‌اند .
د ت س - بسر بن ارطاة : او را ابن ابى ارطاة مىگويند . ابن معين گفت : مرد بدى بود . ( يب ) :
ابن يونس گفت : از پيروان معاويه بود و از سوى او به يمن و حجاز رفت . معاويه به او دستور داد كه : پيروان على ( ع ) را تعقيب كند و با شدّت تمام با آنان بجنگد ! و در مكه ، مدينه و يمن مرتكب اعمال زشتى شد . مسعودى در مروج الذهب حكايت كرده است كه :
وقتى كه على ( ع ) شنيد او دو پسر عبيد اللَّه بن عباس را كشته است ، وى را نفرين كرد و در نتيجه عقل خود را از دست داد و خرف و ياوه گو شد . من مىگويم : بايستى راويان اخبار صحيح از اينگونه افراد باشند كه بر امامان عدل خروج كردند و از كشتن انسانهاى بىگناه ابايى نداشتند و به نابودى حدث و نسل پرداختند .
د ت ق - بشر بن رافع حارثى ابو الاسباط نجرانى ( امام و مفتى نجران ) : ابن حبان گفت : مطالب ساختگى روايت مىكند ، گويا عمدا چنين مىكند . ( يب ) : احمد گفت : ضعيف و ناچيز است . ابن عبد البر گفت : دانشمندان در انكار ، ترك حديث و روايت وى اتفاق نظر دارند .
ق - بشر بن نمير : احمد گفت : مردم حديث وى را ترك كرده‌اند . ( يب ) : احمد گفت :
كذاب است و حديث مىسازد . ابو حاتم و على بن جنيد گفتند : متروك است .
م 4 - بشير ابن مهاجر غنوى كوفى : احمد گفت : حديثش منكر است و مطالب شگفت انگيزى دارد . ابن حبان گفت : در روايت از انس تدليس كرد . عجلى گفت : به مرجئه بودن متهم بوده ، مورد سرزنش قرار گرفته است .
ق - بشير بن ميمون : ( خ ) گفت : متهم به جعل حديث است . ابن معين گفت : ( اهل علم ) جعل بر ترك حديث وى اتفاق نظر دارند . ( ن ) : دار قطنى و ديگران گفته‌اند : متروك است .

26