مزاحم 6 - عطيّة بن سعيد عوفى متوفّى سال صد و يازده 7 - ربيع بن انس 8 - سدّى 9 - قتاده بن دعامه ى سدوسى متوفّاى سال صد و هفده .
طبقه ى دوّم - از مفسرين كسانى هستند كه كتاب در تفسير نوشته و گفتار اصحاب و تابعين را در كتاب خود نقل كردهاند مانند سفيان بن عيينه ، وكيع بن جرّاح ، شعبة بن حجّاج ، زيد بن هارون ، عبد الرّزاق علىّ بن ابى طلحه ، ابن جرير ، ابن ابى حاتم ، ابن ماجه ، حاكم ، ابن مردويه ، ابو الشّيخ بن حبّان ، ابن منذر .
طبقه ى سوّم - كسانى كه در كتاب تفسير خود مطالب متنوّع نوشتهاند و آنچه نقل كردهاند بدون سند نوشته و نام گويندگان اصلى را ذكر نكردهاند مثل ابو اسحاق زجّاج ، ابو على فارسىّ ، و مكّى بن ابى طالب و ابو العبّاس مهدوى .
طبقه ى چهارم - آنهائى كه پس از طبقه ى سوّم بكتابهاى خود اقوال متعدّد نقل كردهاند و از آنجا آميزش صحيح بنا صحيح آغاز شد و هر كس آنچه بنظرش پسند آمد نوشت بدون توجّه بصحّت و فساد آن مطلب بواسطه ى اعتماد بگفتار گذشتگان چنان كه سيوطى گفته است : در تفسير اين جمله ( غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ) ده قول ديدهام در صورتى كه منقول از پيغمبر و اصحاب و تابعين فقط يك معنى است به اين جور : نه يهود و نصارى .
طبقه پنجم - عدّه اى در نوشتن تفسير بقسمتهاى مختلف علوم توجّه كردند و هر كس از هر فنى كه مطَّلع بود آن را مهمّ دانست و پنداشت قرآن براى فنّ و رشته ى تخصّص او نازل شده است مثلا زجّاج و واحدى همّت خود را به كار بردهاند براى نقل اقوال نحويها و نوشتن قواعد نحو ، ثعلبى نقل اخبار و قصّه ى گذشتگان را عمده ى كار خود در نوشتن تفسير قرار داده بدون توجّه بدرستى و نادرستى آنها . و قرطبى فقطَّ بنقل احكام فقه و استدلالهاى فقها پرداخته است بدون ارتباط به آيه . و بخصوص امام فخر رازى كتاب تفسير خود را پر كرده است از گفتار و ردّ و اشكال حكما و متكلَّمين كه مربوط بتفسير نيست و همه چيز در كتاب او هست . و بلقينى گفته است : امبرها به كار بردم تا عقايد معتزله