به روز يكشنبه سيزده روز مانده از اين ماه آنها را شكسته‌اند و از پى نبردى سخت بدويان هزيمت شده‌اند و از آنها كشته‌اند و اسير گرفته و ياران غنيمت گرفته‌اند ، غنيمت سنگين .
و هم در ربيع الاخر ، به شهر فسطاط حريقى رخ داد در محلى به نام خولان ، به - هنگام روز ، كه خانه هاى بنى خولان و ديگران در حريق از ميان رفته است [1] .
چهارده روز مانده از جمادى الاول هفتاد و پنج كس از ارمنيان را وارد مدينة السلام كردند كه بدر خرشنى آنها را فرستاده بود از جمله كسانى بود كه با آنها نبرد كرده بود . آنها را انگشتنما كردند و بگردانيدند . و هم اسيران قرمطى را كه در سواد كوفه قيام كرده بودند و بشر نصرى آنها را فرستاده بود و يكصد كس بودند وارد كردند كه انگشتنما شدند و آنها را در مدينة السلام بگردانيدند .
در جمادى الاخر اين سال ، اختلاف مونس مظفر با ياقوت و پسرش فزونى گرفت ( 137 و ميانشان كشاكشها بود كه پسر ياقوت از نگهبانى برداشته شد و كار وى را در سمت شرقى به احمد بن خاقان دادند و در سمت غربى به مسرور وابستهء مقتدر .
در همين ماه ابو بكر ، محمد بن طغج ، بر شهر دمشق و توابع آن گماشته شد و راشدى از آنجا برداشته شد و كار رمله به دو باز داده شد . مكتوب خليفه دربارهء ولايتدارى براى ابن طغج فرستاده شد و چون نامه به دو رسيد بى درنگ سوى دمشق روان شد و راشدى سوى رمله برون شد ، مردم دمشق از آمدن ابن طغج خرسند شدند و به بهترين وضعى وارد آنجا شد .
در آغاز رجب اين سال ، مونس به خليفه پيام داد و از او خواست كه ياقوت و پسرش را از مدينة السلام بيرون كند ، اما اين را از او نپذيرفت كه از كار خليفه آزرده شد و اجازهء برون شدن خواست كه منع نشد و خشمگين به خيمه گاههاى

[1] تعبير متن : فذهبت فيه .

6945