نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6880
« از آن خرسند نمىشوم . « چرا فلك به نامرادى من همى گردد « و هر چه اشكم بيشتر شود « آشفتگيم را فزونتر كند « گويى شمعى هستم كه « مىگريد و فرو مىريزد . » و هم از شعر اوست : « جان به چيز ممنوع ، حريص است « و ريشهء حادثات گونه گون است . « جان را به چيز دور افتاده كشش هست « و جان ، چيز نزديك را تباه مىكند ، « همه كس در پى تدبيرى است « كه اميد دارد كه با آن « زيان را براند و سود را بكشاند . » و هم او راست : « هر چه بليه بر من هست « از منست « اى كاش مرا از من مىگرفتند « مىخواستى كه راز مرا بيازمايى « در صورتى كه از مقصود من « خبر داشتى . « مرا از غير تو بهره اى نيست « به هر گونه كه خواهى مرا بيازماى
6880
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6880