responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي    جلد : 1  صفحه : 6870


بگرفتند و حامد با آنها گفتگو كرد ، مقرر شدند كه سوى حلاج دعوت مىكنند و به نزد آنها به درستى پيوسته كه وى خدايى است كه مرده زنده مىكند .
اين را با حلاج بگفتند كه منكر آن شد و تكذيبشان كرد و گفت : « خدا نكند كه من دعوى خدايى يا پيمبرى كنم ، من يكى هستم كه خدا را عبادت مىكنم ( عز و جل ) و نماز و روزه بسيار مىكنم و كار نيك مىكنم ، نه جز آن . » حامد بن عباس ، ابو عمر و ابو جعفر بن بهلول ، هر دو ان قاضى ، و جمعى از سران فقها و شاهدان را احضار كرد و در كار حلاج از آنها فتوى خواست . گفتند كه دربارهء كشتن وى فتوى نمىدهند ، تا چيزى كه موجب كشتن وى باشد به نزد آنها معلوم شود و گفتهء مدعيانى را كه بر ضد وى چيزى گفته‌اند و گر چه روياروى گويند نمىتوان پذيرفت مگر با دليل يا اقرار .
نخستين كسى كه كار حلاج را عيان كرد يكى از مردم بصره بود كه دربارهء وى سخن آورد و گفت كه ياران وى را مىشناسد كه در شهرها پراكنده‌اند و سوى وى دعوت مىكنند ، ( 80 و او از جمله كسانى بوده كه وى را باور داشته بود ، سپس حقه بازى وى معلوم شد كه از وى جدا شد و از جمع وى برون شد و با آشكار كردن كار وى به خدا عز و جل تقرب مىجويد . ابو على ، هارون بن عبد العزيز اوارجى دبير انبارى ، نيز بر اين گفته با وى متفق شد وى كتابى فراهم كرده بود كه حقه هاى حلاج و حيله هاى وى را در آن آورده بود كه در دست گروهى يافت مىشد . در آن وقت حلاج در خانهء سلطان مقيم بود و در گشايش بود و هر كه مىخواست به نزد وى شود اجازه مىيافت .
وى به نزد نصر حاجب بود ، حلاج دو نام داشت : يكى حسين بن منصور و ديگرى محمد بن احمد پارسى . وى نصر را فريب داده بود و فريبش بر او مؤثر افتاده بود و دربارهء او ميان اطرافيان بسيار سخن مىرفت .
مقتدر حلاج را به نزد على بن عيسى فرستاد كه با وى سخن كند ، او را در مجلس على حاضر كردند ، با وى سخنى درشت گفت . گويند : حلاج سوى على پيش

6870

نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي    جلد : 1  صفحه : 6870
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست