نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6845
سخن را از ابن فرات گوش گرفت ، و چون او برون شد ، از على بن عيسى دربارهء آن پرسيد - على به نزد مقتدر در خانهء خلافت بداشته بود - گفت : « ناحيه اى كه ابن ابى الساج را سوى آن كشانيدهام از آن برادر صعلوك است به دو نوشتم كه با وى نبرد كند و اهميت نميدادم كه كدامشان كشته شود . براى اين كار از امير مؤمنان اجازه گرفتم كه دربارهء آن اجازه داد ، از وى خواستم كه دستخط كند كه بكرد و اكنون دستخط او به نزد من است » ، دستخط را حاضر كرد و اين در مقتدر اثر نكو نهاد كه بر على بن عيسى در بداشتنگاهش گشايش آورد و با وى سختى نكرد . در اين سال خبر كشته شدن عثمان عنزى سردار و عامل راه خراسان رسيد ، وى را در تابوتى به بغداد آوردند پس از آن نيز قاتل وى دستگير شد كه يك مرد كرد بود از غلامان علان كرد ، وى را تازيانه زدند و بند سنگين آهنين نهادند تا جان داد . در همين سال ، هديه هاى احمد بن هلال ، فرمانرواى عمان ، به نزد المقتدر بالله رسيد كه اقسام بوى خوش بود و تعدادى نيزه با تحفه هايى از تحفه هاى دريا ، از جمله يك پرندهء چينى سياه كه روانتر از طوطى سخن مىكرد ، به هندى و فارسى ، و هم از آن جمله چند آهوى سياه بود . و هم در اين سال قاسم بن سيما فرغانى از مصر بيامد ، از آن پس كه در نبرد حباسه سردار شيعه سخت كوشيده بود و اثر نكو داشته بود . و چنان بود كه مردم مصر هزيمت شده بودند و شمشير مغربيان ( 65 در آنها به كار افتاده بود ، تا وقتى كه قاسم بدانها پيوست و همه را رهايى داد و حباسه و يارانش هزيمت شدند و شبانه برفتند . نامه هاى مردم مصر و متصدى بريد آنجا رسيد كه كار معتبر قاسم و حسن عمل وى را ياد كرده بودند و او ترديد نداشت كه سلطان وى را عطيهء فراوان مىدهد و تيولهاى معتبر ، و به كارهاى مهم مىگمارد ، اما چون به در شماسيه رسيد وى را در آنجا نگهداشتند و از ورود باز داشتند ، چندان كه افسرده شد و ملالت آورد . از آن پس اجازه اش دادند
6845
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6845