بياوردند كه از آن جمله حمزه پسرش بود و يكى به نام على پسر ناجى ، پس از آن عبيد الله و ابراهيم پسران حمدان را گرفتند و در خانهء غريب دايى بداشتند پس از آن رهاشان كردند .
در همين سال ، در ماه صفر ، و رقاء بن محمد شيبانى بر كمكهاى كوفه و راه مكه گماشته شد و اسحاق بن عمران از كوفه معزول شد . فرمان وى بر راه مكه بود و شهر كوفه و چهار تا از بخشهاى آن : بخش سليحين و بخش فرات با دقلا و بخش بابل و خطرنيه و خرب و بخش سورا . به دو خلعت دادند و برايش پرچمى بسته شد .
( 57 در اين سال على بن عيسى با احمد بن عباس برادر ام موسى خشونت كرد و به دو گفت :
« مال سلطان را نابود كرده اى ، هر ماه از ماه‌هاى هلالى هفت هزار دينار مقررى مىبرى ، » و نامه اى به تفصيل آن نوشت . ام موسى همچنان با على بن عيسى نرمى كرد تا دست از وى بداشت .
در همين سال على بن عيسى بخويشتن در كار قرمطيان نگريست و از آنها بر حج - گزاران و ديگران بيمناك شد ، آنها را با مكاتبه و پيام و دعوت به اطاعت مشغول داشت و به آنها هديه داد و خريد از سيراف را براىشان آزاد كرد ، بدينسان دفعشان كرد و بازشان داشت اما مردم او را به خطا منسوب داشتند . پس از آن وقتى با قرمطيان سختى شد و ديدند كه آنها چه كردند بدانستند كه آنچه على كرده بود همه صواب بود . بدين سبب ، بر على بن عيسى عيب گرفته بودند كه وى قرمطى است . حسودانش وسيله يافتند كه در اين باب از او توضيح بخواهند اما مرد ، خردمندتر و نيكو رفتارتر از آن بود كه قرمطى شده باشد .
در اين سال ابو الهيثم پسر ثوابهء اكبر درگذشت به كوفه و در زندان ، از آن پس كه اسحاق بن عمران ، مالى گزاف از او براى سلطان و براى خويشتن گرفته بود . گفته

6835