همه سرداران با وى بودند و غلامان اطاقى و جمع خادمان به دور وى بودند . على ابن عيسى طرف راست وى بود و مونس خادم طرف چپش بود و نصر حاجب پيش رويش . از خيابان بزرگ برفت و از راه آب بازگشت . مردم نيز با وى بودند .
( 45 در چهار گوش حرشى يكى پيش آمد و درمهاى ساده بر او نثار كرد و گفت : « به حق امير مؤمنان اجازه بده اسب را مشك آگين كنم . » ابو العباس توقف كرد و مرد ، چهرهء اسب را مشكاندود كردن آغاز كرد كه برميد ، به دو گفتند : « چهرهء اسب را بگذار و بقيهء پيكرش را اندود كن . » بنا كرد يال و دست و پاهاى آن را مشك آگين مىكرد . محمد بن مقتدر به اطرافيان خويش گفت : « اين مرد را براى ما شناسايى كنيد . » در اين سال ، ابو بكر ، محمد بن على ماذرايى ، بر ولايت مصر و نظارت ولايتهاى شام و تدبير سپاهها گماشته شد و خلعت گرفت و اين به روز پنجشنبه بود ، نيمهء ماه رمضان . در همين روز ، قاسم بن سيما نيز خلعت گرفت و بر اسكندريه و ولايت برقه گماشته شد .
در همين سال ، در جمادى الاخر ، خبر آمد كه على بن احمد راسبى درگذشته .
وى ولايتدار جنديشاپور و شوش و ماذرايا بود تا آخر حدود آن و هر ساله هزار هزار - دينار و چهار صد هزار دينار از آن وصول مىكرد . هيچكس از ياران سلطان با وى نبود كه در اين كارها با وى شركت كند و عهده دار جنگ و خراج و املاك و عسس و ديگر كارهاى ولايت خويش بود . چنان كه خبر آمده بود هزار هزار دينار طلا به جاى نهاده بود و معادل يكصد هزار دينار ظرف طلا و نقره و يك هزار اسب و استر و شتر و بيشتر از هزار جامهء حرير نفيس طاقى . بجز اين همه املاك وسيع داشت و درآمد بسيار ، هشتاد كارگاه داشت كه در آن براى وى جامه هاى حرير و غير حرير مىبافتند .

6821