نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6912
هزار هزار دينار به دست وى رسيد كه لوازم خويش را با آن سامان داد . پس از آن خصيبى وزير ، برنشست و سوى قصر رفت ، اما سپاهيان از جزيره اى نزديك قصر عيسى به او تيراندازى كردند كه به كناره پناه برد و به زحمت از آنجا نجات يافت . وقتى در جايگاه خويش نشست گفت : « ملعون خدا باد كسى كه دربارهء اين كار نظر با من داشت و ورود مرا بدان نگو وانمود . كسى كه به دو و راى او اعتماد دارم اين را براى من خوش نداشت من نيز آن را براى خويشتن خوش نداشتم ولى مقدر غالب است و فرمان خداى نافذ . » خصيبى عبيد الله بن محمد كلواذى را بر ديوان سواد و فارس و اهواز به جاى نهاد ، ابو الفرج ، محمد بن جعفر ، را نيز بر ديوان زمام و ديوان سپاه باقى نهاد ، پسر عموى وى را نيز كه پيرى بود به نام اسحاق پسر ضحاك بر ديوان مغرب نهاد . مردم را در اين سال مراسم حج نبود كه قرمطيان بر ولايت مسلط بودند و مال كم بود و تنگدستى برقرار ، از كسانى مال مطالبه مىشد كه حجتى بر ضدشان نبود بجز مزيد نعمتى كه به نزدشان بود . وزير در اين باب بر ضد كسان اصرار آورد چندان كه از زن محسن و از دوله ، مادر على بن محمد فراتى ، و دختر موسى بن خلف ، و زن احمد ابن حجاج مالهاى گزاف مطالبه كرد كه مردم در اين باب بسيار سخن كردند و آن را به غايت ناپسند شمردند . ( 111 آنگاه سال سيصد و چهاردهم درآمد . سخن از رخدادها كه به سال سيصد و چهاردهم بود از اخبار بنى عباس در اين سال مطالبهء خصيبى وزير كه به نزد مردم مال مىجست شدت گرفت و در اين باب بهانه جويى بيشتر كرد و بنزد هر كس مالى بود و از آن خبر يافت آن را به سختترين وضعى بگرفت . نصر بن فتح ، متصدى بيت المال عامه ، در ماه ربيع الاول
6912
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6912