responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي    جلد : 1  صفحه : 6866


سخن از خبر حسين ابن منصور حلاج در اين سال ، خبر حسين بن منصور حلاج را با مقتدر بگفتند كه دستور داد هزار تازيانه به او بزنند و دو دست و دو پايش را ببرند ، سپس او را بكشند و به آتش بسوزند .
اين حلاج مردى بود ( 80 گمراه و خبيث ، در شهرها مىرفت و جاهلان را فريب مىداد و به كسانى چنان وامىنمود كه سوى شخص مورد رضايت ( 81 از خاندان محمد دعوت مىكند ، به اهل سنت چنان وامىنمود كه سنى است ، با كسانى كه مذهب شيعه داشتند شيعه بود ) و با كسانى كه مذهب اعتزال داشتند معتزلى بود ، بعلاوه تردست و شعبده باز بود ، به طب پرداخته بود ، ( 83 كيمياگرى را آزموده بود و همچنان حقه به كار مىبرد تا به وسيلهء آن مردم نادان را فريفت ، ( 84 آنگاه دعوى خدايى كرد و از حلول سخن آورد و بر خدا عز و جل و پيمبران وى دروغهاى بزرگ بست .
( 85 كتابهايى از او يافت شد كه در آن حماقتها بود و سخنان واژگونه و كفر عظيم . در يكى از كتابهاى او آمده بود كه غرق كنندهء قوم نوح و هلاك كنندهء عاد و ثمود منم . و چنان بود كه به ياران خويش مىگفت : « تو نوحى ، تو موسايى ، ( 86 تو محمدى ، من ارواح آنها را به پيكرهاى شما باز آورده‌ام . » بعضى جاهلان پيرو او پنداشته‌اند كه از نزد آنها غايب مىشد و ناگهان از هوا بر آنها نازل مىشد . دست خويش را براى گروهى تكان داد و درمها از آن فرو ريخت ، ( 870 ابو سهل بن نوبخت در جمع بود ، گفت : « اين را بگذار و يك درم به من ده كه نام تو و نام پدرت بر آن باشد تا من به تو ايمان بياورم و گروهى بسيار با من ايمان بيارند . » گفت : « چگونه ، در صورتى كه چنين چيزى ساخته نشده ؟ » ( 88 گفت : « هر كه چيزى را كه حاضر نيست ، حاضر كند ، نساخته را بسازد . » محمد بن يحيى صولى گويد : من اين مرد را مكرر ديدم و با او سخن كردم ، وى

6866

نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي    جلد : 1  صفحه : 6866
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست