در اين سال احمد بن عباس هاشمى سالار حج بود .
آنگاه سال سيصد و هشتم درآمد .
سخن از رخدادها كه به سال سيصد - و هشتم بود از اخبار بنى عباس در اين سال ، به روز پنجشنبه چهار روز رفته از محرم ، مونس خادم از مصر بيامد مقتدر او را به مصر فرستاده بود كه در آنجا با شيعه نبرد كند ، چنان كه در سال پيش ياد آن رفت . مونس ، ابو القاسم شيعى را در فيوم به حال آشفتگى يافته بود . قاضيان و سرداران و سران مردم مصر سوى مونس رفته بودند و او بيرون شهر فرود آمده بود .
ابو القاسم خراج فيوم و املاك مصر را گرفته بود ، مونس مقررى سپاه را از اموال مردم مصر داده بود و بعضى املاك آن را براى پرداخت سپاه فروخته بود ، مونس سپاهيان را به خويشتن پيوست كه دلهاى مردم مصر بدان نيرو گرفت . ميان ابو القاسم شيعى و مردم مصر مكاتبه ها و شعرها رفته بود كه مونس آن را بنزد خليفه فرستاد كه در آن توبيخ و تعرض بود و دشنام بسيار كه به همين سبب از ياد آن چشم پوشيديم ، برخى آن را كه چندان زشت نبود آورديم ، دربارهء پاسخ نيز چنين كرديم . نخستين شعر شيعى چنين بود :
« اى مردم مشرق خداى ، عقلهاتان برفته « يا از كمى فهم و ادب ، به فريب افتاده « با كى نماز مىكنيد ؟ با كى حج مىكنيد ؟
« براى كى غزا مىكنيد ؟
« بىدروغ پاسخ گوييد .
« و اى شما ، نماز و حج و غزايتان « با ميگساران مشغول به نارواييهاست

6858