سخن از رخدادها كه به سال سيصد و پنجم بود از اخبار بنى عباس در اين سال فرستادگان شاه روم وارد مدينة السلام شدند ، دو سالار داشتند يك پير و يك جوان كه بيست و چهار كافر همراهشان بود ، در خانه اى كه از آن صاعد - بوده بود منزلشان دادند و جيره و خرج بسيارشان دادند . پس از چند روز آنها را به خانهء خليفه بردند در باب العامه . از خيابان بزرگ ببردندشان ، از در مخرم تا خانهء خلافت براى آنها صف بسته بودند ، به نزد باب العامه دو سالار را از اسبشان پياده كردند و وارد خانهء خلافت كردند اطاقها را به اقسام فرش زينت كرده بودند ، آنها را در حدود يكصد ذراع از خليفه دور نگهداشتند . در آن وقت على بن محمد وزير پيش روى وى ايستاده بود ، ترجمان نيز ايستاده بود كه با وزير سخن مىكرد ، وزير نيز با خليفه سخن مىكرد . از ابزار طلا و نقره و جواهر و فرش چندان آماده شده بود كه نظير آن ديده نشده بود . آنها را بگردانيدند ، سپس بر كنار دجله بردند .
بر دو ساحل ، فيلها و زرافه ها و درنده ها و يوزپلنگها آماده بود ، به آنها خلعت دادند ، خلعتها عباهاى ديباى مزين به طلا بود . دستور داده شد به هر يك از دو سالار بيست هزار درم بدهند كه در كشتى حمل شد ، با كسانى كه همراهشان آمده بودند . آنها را به سمت غربى بردند ، بر ديگر كناره هاى دجله صفها بسته شده بود ، آنها را از زير پل عبور دادند و به خانهء صاعد بردند و اين به روز پنجشنبه بود ، شش روز مانده از محرم .
در اين سال ابراهيم بن احمد ماذرايى از مكه بيامد و ابن فرات وى را گرفت و با او خشونت كرد و مالى از او مطالبه كرد كه قسمتى را به نقد داد و بقيه را بر او تقسيط كرد .
در اين سال ابن فرات به على بن احمد بن بسطام عهده دار كارهاى شام نوشت كه سوى

6841