اعتقاد مذهب شيعت بخلاف ديگر مردمان و اين مذهب را اظهار كردند و نفس خود را بدان شهرت دادند تا بدان رسيد كه مجموع خلفا و همه مردم بدين مذهب و اعتقاد قايل شدند و همه از يك كمان تير عقيده انداختند بعد از آنك ائمه عليهم السّلام و شيعت ايشان مذهب شيعت را پنهان ميداشتند و اظهار آن نمىكردند و تقيه مىنمودند تا خون ايشان بنا حق ريخته نشود . ديگر از مفاخر ايشان وقف كردن اين گروه عربست كه بقم بودند از ضيعتها و مزرعها و سرايها تا غايت كه بسيارى ازيشان هر چه مالك و متصرّف آن بودند از مال و منال و امتعه و ضياع و عقار بائمه عليهم السّلام بخشيدند و ايشان اوّل كسانىاند كه بدين ابتدا كردند و خمس از مالهاى خود بيرون كردند و به ائمه عليهم السّلام فرستادند و خلفا اين املاك را كه ايشان بدفعات وقف كردند بدست فرا گرفتند ايشان ديگر باره غير آن املاك وقف كردند تا آن مقدار از آن بماند كه ديلم باقطاع آن را فرا گرفتند و خراج املاك موقوفه ايشان چهار صد هزار درم برسيده است ديگر از مفاخر اشعريان آنك ايشان طالبيه را جاى و مقام دادند چون بقم رسيدند و ضيعتها و مالهاى بسيار بديشان بخشيدند بعد از آنك خلفاء ايشان را طلب ميكردند و از وجه تقيه ايشان را به ظاهر نمىديدند ديگر از مفاخر ايشان آنك ائمه عليهم السّلام جمعى از اشعريان را گرامى داشتند و بديشان هدايا و تحف فرستادند و بعضى را ازيشان كفنها فرستادند مثل ابى جرير زكريا بن ادريس و زكريا بن آدم و عيسى بن عبد الله بن سعد و غير ايشان كه ياد كردن اسامى ايشان بتطويل مىانجامد و بعضى ديگر را از ايشان را مشرّف گردانيدند و تشريف فرستادند به انگشتريها و جامها تا غايت كه ديگر اشعريان از دعبل عبديل بن على خزاعى جبّهء ابريشمين كه رضا عليه السّلام به دو بخشيده بود به مبلغ يك هزار مثقال طلا بخريدند و هر يكى پارهء از آن از بهر تيمّن و طلب شفا بدان نمودند برگرفتند و ديگر آنك صادق عليه السّلام عمران بن عبد الله [ را ] گفت * ( اظلَّك الله يوم لا ظلّ الَّا ظلَّه ) * يعنى حق سبحانه و تعالى ترا در سايه رحمت خود فرود آرد در روزى كه هيچ سايهء نباشد الا سايهء رحمت او ديگر از مفاخر ايشان كوره گردانيدن حمزة بن اليسع بن سعد اشعرى شهر قم را و منبر در آن بنهاد و والى و حاكم شدن ايشان در شهر قم و قزوين و بيرون آوردن او