responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5860


به جنبش آيد ، معتصم قسمتى از سپاهيان خويش را از مقابل وى سوى سپاه روم برد و به دو مشغول شود و از وى باز ماند و چيزى از آن سختى كه دچار آن بود برخيزد .
گويند : توفيل با يكصد هزار كس و به قولى بيشتر برون شد كه هفتاد و چند هزار كس از آنها سپاهى بودند و بقيه تبعه و تا زبطره رفت . گروهى از سرخپوشان نيز با وى بودند ، اينان در ولايت جبال قيام كرده بودند و چون اسحاق بن ابراهيم ابن مصعب با آنها نبرد كرده بود به روم پيوسته بودند ، سالارشان بارسيس بود .
شاه روم مقرريشان داده بود و زنشان داده بود و جنگاورشان كرده بود كه در كارهاى مهم خويش از آنها كمك مىگرفت .
وقتى شاه روم وارد زبطره شد و مردانى را كه آنجا بودند بكشت و فرزندان و زنانى را كه در آن بودند اسير گرفت و شهر را بسوخت ، چنان كه گفته‌اند بانگ خطر به سامرا رسيد و مردم مرزهاى شام و جزيره و هم مردم جزيره برون شدند بجز آن كس كه اسب و سلاح نداشت و معتصم اين را سخت اهميت داد .
گويند : وقتى اين خبر به معتصم رسيد در قصر خويش بوق خطر زد ، آنگاه بر اسب خويش نشست ، يك طناب و يك قلاب آهنين يا يك كيسه توشه به پشت زين خود بست ، اما تا سپاه آرايش نگيرد ، بيرون شدن نتوانست و چنان كه گويند در دار العامه نشست .
از مردم مدينة السلام ، قاضى شهر ، عبد الرحمان بن اسحاق را برگزيد با شعيب بن - سهيل با سيصد و بيست و هشت كس از عدول و آنها را بر املاكى كه وقف كرده بود شاهد كرد . يك سوم را براى فرزندان خويش نهاد و يك سوم براى خداى و يك سوم براى غلامان خويش ، آنگاه در غرب دجله اردو زد ، و اين به روز دوشنبه بود ، دو شب از جمادى الاولى رفته .
آنگاه عجيف بن عنبسه و عمر فرعانى و محمد كوتاه [1] را با گروهى از سرداران



[1] كلمهء متن .

5860

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5860
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست