responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5805


را گرفت و با وى نبرد كرد و جمعى از ياران وى را بكشت و جمعى را اسير گرفت و آنچه را به دست آورده بود پس گرفت . اين نخستين هزيمت ياران بابك بود .
ابو سعيد سرها را با اسيران به نزد المعتصم بالله فرستاد .
هزيمت ديگر را محمد بن بعيث كرد . و چنان بود كه محمد بن بعيث در قلعه اى استوار بود از آن خويش به نام شاهى كه ابن بعيث آن را از وجناء بن رواد گرفته بود كه پهناى آن نزديك به دو فرسنگ بود . وى را در ولايت آذربيجان قلعه اى ديگر نيز بود به نام تبريز ، اما شاهى استوارتر بود . ابن بعيث با بابك به صلح بود ، وقتى بابك دسته هاى خويش را مىفرستاد به نزد وى جا مىگرفتند كه ضيافت مىكرد و نكويى مىكرد ، چندان كه با وى انس گرفتند و براى آنها عادت شد .
پس از آن چنان شد كه بابك يكى از ياران خويش را به نام عصمه كه از اسپهبدان وى بود با دسته اى فرستاد كه به نزد ابن بعيث جا گرفت ، ابن بعيث به عادت جارى گوسفند و بايستهء ضيافت براى وى فرستاد و به عصمه پيام داد كه با خواص و سران ياران خويش به نزد وى بالا رود ، كه برفت ، ابن بعيث غذاشان داد و بنوشانيد تا مستشان كرد ، آنگاه به عصمه تاخت و او را به بند كرد و كسانى از ياران وى را كه همراهش بودند بكشت و به دو گفت كه ياران خويش را يكايك به نام بخواند ، مرد را به نام مىخواندند كه بالا مىرفت و مىگفت تا گردنش را بزنند ، تا وقتى كه اين را بدانستند و فرارى شدند .
ابن بعيث ، عصمه را به نزد معتصم فرستاد . بعيث پدر محمد ، اوباشى از اوباشان ابى داود بود . معتصم از عصمه دربارهء ولايت بابك پرسش كرد ، كه راههاى آنجا و ترتيب نبرد در آن را با وى بگفت . پس از آن عصمه همچنان تا به روزگار واثق به زندان بود .
وقتى افشين به برزند رسيد قلعه هاى ما بين برزند و اردبيل را مرمت كرد و محمد بن يوسف را در محلى به نام خش جاى داد كه خندقى آنجا بكند . هيثم غنوى

5805

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5805
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست