نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5769
روند ابو حسان و بشر بن وليد و فضل بن غانم و على بن ابى مقاتل و ذيال بن هيثم و يحيى بن عبد الرحمن عمرى و على بن جعد و ابو العوام و سجاده و قواريرى و ابن حسن بن على و اسحاق بن ابى اسرائيل و نضر بن شميل و ابو نصر تمار و سعدويه واسطى و محمد بن حاتم و ابن هرش و ابن فرخان و احمد بن شجاع و ابو هارون بكاء روان شدند . و چون به رقه رسيدند خبر در گذشت مأمون به آنها رسيد . عنبسة ابن اسحاق كه ولايتدار رقه بود به آنها گفت به رقه باز گردند ، سپس آنها را به مدينة السلام سوى اسحاق بن ابراهيم فرستاد با همان كس كه سوى امير مؤمنانشان مىبرده بود ، كه آنها را به دو تسليم كرد . اسحاق به آنها گفت در منزلهايشان بمانند ، پس از آن اجازه شان داد كه برون شوند . اما بشر بن وليد و ذيال و ابو العوام و على بن مقاتل بى آنكه اجازه شان دهند روان شدند تا به بغداد رسيدند و از اسحاق بن ابراهيم آزار ديدند ، ديگران با فرستادهء اسحاق بن ابراهيم بيامدند كه آزادشان كرد . در اين سال نامه هاى مأمون به نزد عاملان وى در ولايات فرستاده شد به اين مضمون : « از بندهء خدا ، عبد الله ، امام مأمون امير مؤمنان و برادرش ابو اسحاق بن - امير مؤمنان رشيد ، كه پس از وى خليفه است . » به قولى اين نامه را مأمون چنين ننوشت بلكه هنگامى كه در بدندون از بيخودىاى كه به سبب بيمارى دچار آن شده بود به خود آمد ، به دستور مأمون به عباس ابن مأمون و اسحاق و عبد الله بن طاهر نوشته شد كه اگر در اين بيمارى حادثهء مرگ بر او رخ نمود ، پس از وى ، خليفه ابو اسحاق پسر امير مؤمنان رشيد است . محمد بن - داود اين را نوشت و نامه ها را مهر زد و فرستاد . راوى گويد : پس از آن ابو اسحاق به عاملان خويش نوشت : « از ابو اسحاق برادر امير مؤمنان و خليفه از پى امير مؤمنان به اسحاق بن يحيى عامل وى بر ولايت
5769
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5769