خويش را عزت بخشيد و منكر وى و حق او و منحرف اطاعتش را زبون كرد .
از خداى مىخواهيم كه به نعمتها تأييدش كند و ولايتهاى شرك را بر وى بگشايد و ستايش خداى را بر آن ولايتها كه از هنگامى كه رقتى به تو داد كه ما و كسانى كه اينجا هستند روش ترا در جنگ و صلحت به ياد مىآوريم و از آن توفيق كه در خشونت و نرمى هر يك به جاى خود ، يافته اى بسيار شگفتى مىكنيم . رهبر سپاهى را نمىدانيم كه چون تو با رعيت عدالت كرده باشد و يا پس از قدرت چون تو از كينه انگيز خويش در گذرد ، به ندرت پسر خاندان معتبرى را ديده‌ايم كه به كار پدران خويش تكيه نكند يا كسى كه نصيب و توفيق و قدرتى يافته بدانچه دارد قناعت بيارد ، و در توجيه آنچه به نزد وى هست خلل نيارد ، رهبرى را نمىشناسيم كه به سبب رفتار نيك و جلو - گيرى از آسيب تبعه چون تو شايستهء توفيق باشد . هيچكس از آنها كه به نزد ما هستند روا نمىداند كه يكى را مقدم تر از تو داند كه به هنگام حاجت يا حادثهء سخت رو به دو كنند .
منت خداى و افزايش آن ترا خوش باد و خداى با اين نعمت كه به تو داده چنان كند كه در تمسك به طناب امام و مولاى خويش و مولاى همه مسلمانان كه خدا عيش ما و شما را به بقاى وى كامل كند دايم بمانى مىدانى كه به نزد ما و آنها كه به نزد ما هستند همچنان محترم و مقدم و معظمى . خدايت در ديدهء خاص و عام جلال و برترى افزوده كه براى خويشتن به تو اميدوارند و ترا براى حادثات و بليات خويش ذخيره مىدانند . اميدوارم خدا ترا به آنچه دوست دارد موفق بدارد همچنانكه لطف و توفيق خويش را از تو دريغ نداشت كه به وقت نعمت رفتار نكو داشتى و نعمت ترا به سركشى نبرد و تواضع و خاكسارى افزود . ستايش خداى را بر آنچه به تو داد و انعام كرد و در تو به وديعت نهاد .
و السلام . » در اين سال عبد الله بن طاهر از مغرب به مدينة السلام شد ، عباس بن مأمون و ابو اسحاق معتصم از او پيشواز كردند . تسلطجويان شام را نيز چون ابن السرج و ابن -

5738