responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5672


و از مردم خاندانش بيرون مىشود اما فضل نهانى كس فرستاد كه هرثمه را كشت .
هرثمه سر نيكخواهى داشت ، طاهر بن حسين نيز در كار اطاعت وى سخت بكوشيد و ولايتها گشود و خلافت را مهار كرد و سوى وى كشانيد و چون كار را به نظام برد از همه كار برون شد و در گوشه اى از زمين در رقه جا داده شد و مال از او منع شد چندانكه كارش به سستى گراييد و سپاهش بر او بشوريدند ، اگر در بغداد بود و به كار خلافت تو مىپرداخت ملك را مضبوط مىداشت و كسان نسبت به دو جسور نمىشدند چنان كه نسبت به حسن بن سهل جسور شده‌اند كه اطراف دنيا شكاف افتاده و طاهر - ابن حسين را در اين سالها از هنگام كشته شدن محمد در رقه به فراموشى افكنده‌اند و در كار اين پيكارها از او كمك نمىگيرند در صورتى كه از كسانى كه مرحله ها از او پايينترند كمك مىگيرند . از مامون خواستند كه سوى بغداد رود و گفتند كه اگر بنى هاشم و وابستگان و سرداران و سپاهيان نيروى ترا ببينند بدان آرام گيرند و مطيع تو شوند .
و چون اين چيزها به نزد مامون به حقيقت پيوست دستور داد سوى بغداد حركت كنند . و چون چنين دستور داد فضل بن سهل چيزى از كارشان را بدانست و با آنها پرخاش كرد تا آنجا كه بعضيشان را تازيانه زد و بعضى را بداشت و ريش بعضى را بكند .
على بن موسى دربارهء كار آنها با مامون سخن كرد و تعهدى را كه براى آنها كرده بود به خاطرش آورد و او گفت كه در اين حال كه هست مدارا مىكند .
آنگاه مامون از مرو حركت كرد و چون به سرخس رسيد گروهى به فضل بن سهل به وقتى كه در حمام بود حمله بردند و او را با شمشير بزدند تا جان داد . و اين به روز جمعه بود دو روز رفته از شعبان سال دويست و دوم . آنها را گرفتند كسانى كه فضل را كشته بودند از اطرافيان مامون بودند ، چهار كس بودند : يكيشان غالب مسعودى سياه بود و نيز قسطنطين رومى و فرخ ديلمى و موفق صقلابى . فضل شصت ساله

5672

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5672
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست