نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5653
را به همراهى عركوى بدوى و سعيد بن ساجور و ابو البط و محمد بن ابراهيم افريقايى و گروهى ديگر از سرداران فرستاد كه در فم الصراة با ابو زنبيل مقابل شدند و او را هزيمت كردند كه سوى برادر خويش هارون رفت كه در نيل بود ، به نزد خانه هاى نيل تلاقى كردند و لختى نبرد كردند ، هزيمت در ياران هارون و ابو زنبيل افتاد كه به فرار برفتند تا به مداين رسيدند و اين به روز دوشنبه بود پنج روز مانده از جمادى الاخر . حميد و يارانش وارد نيل شدند و سه روز آنجا را به غارت دادند و مال و اثاثشان را غارت كردند ، همه دهكده هاى اطراف را نيز غارت كردند . وقتى محمد بن ابو خالد بمرد بنى هاشم و سرداران در اين باب سخن كردند و گفتند : « يكى از خودمان را خليفه مىكنيم و مأمون را خلع مىكنيم » در اين باب راى مىزدند كه خبر هارون و ابى زنبيل و هزيمتشان به آنها رسيد و دربارهء چيزى كه مىانديشيدند كوشاتر شدند و خواستند منصور بن مهدى را براى خلافت آماده كنند كه از آنها نپذيرفت و همچنان اصرار كردند تا او را در بغداد و عراق امير و نايب مأمون كردند و گفتند به مجوسى پسر مجوسى حسن بن سهل رضايت نمىدهيم و بيرونش مىكنيم كه سوى خراسان باز گردد . به قولى وقتى مردم بغداد بر عيسى بن محمد فراهم آمدند و وى را در نبرد با حسن بن سهل يارى دادند حسن ديد كه تاب مقاومت عيسى ندارد وهب بن - سعيد دبير را سوى وى فرستاد و خويشاوندى و صد هزار دينار و امان براى وى و مردم خاندانش و مردم بغداد و ولايتدارى هر يك از نواحى را كه خواهد به دو عرضه كرد . عيسى مكتوب مأمون را در اين باب به خط خود او خواست ، حسن ابن سهل وهب را با پذيرفتن آن پس فرستاد اما وهب ما بين مبارك و جبل غرق شد . عيسى به مردم بغداد نوشت كه من به نبرد از گرفتن خراج مشغول ماندهام يكى از بنى هاشم را برگماريد . آنها نيز منصور بن مهدى را برگماشتند . منصور بن مهدى در كلواذى اردو زد ، مىخواستند او را خليفه كنند اما نپذيرفت و گفت : « من نايب امير
5653
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5653