وقتى محمد به فم الصلح رسيد ياران حسن به مقابل آنها آمدند كه براى نبردشان صف بست و چون شب در آمد او و يارانش حركت كردند تا به مبارك رسيدند و آنجا بماندند . صبحگاهان ياران حسن سوى آنها آمدند و مقابلشان صف بستند و نبرد كردند و چون شب در آمد حركت كردند و به جبل رفتند و آنجا بماندند . محمد پسر خويش هارون را سوى نيل فرستاد كه آنجا بماند محمد نيز در جرجرايا ماند و چون زخمهايش خطرانگيز شد سردارانش را در اردوگاه جانشين كرد و پسرش ابو زنبيل وى را ببرد تا وارد بغداد كرد به شب دوشنبه شش روز رفته [ 1 ] از ماه ربيع الاخر . ابو - زنبيل به شب دوشنبه وارد شد و محمد بن ابى خالد همان شب از آن زخمها درگذشت و همان شب نهانى در خانهء خويش به گور شد .
زهير بن مسيب به نزد جعفر پسر محمد بن خالد به زندان بود ، وقتى ابو زنبيل به روز دوشنبه هشت روز رفته [ 2 ] از ماه ربيع الاخر به نزد خزيمة بن خازم رسيد و سرانجام پدر خويش را با وى بگفت ، خزيمه كس از پى سرداران بنى هاشم فرستاد و اين را به آنها خبر داد و نامهء عيسى بن محمد را براى آنها بخواند كه نبرد را عهده مىكند كه بدين رضايت دادند و عيسى به جاى پدر خويش به كار نبرد پرداخت . ابو زنبيل از پيش خزيمه باز گشت و پيش زهير بن مسيب رفت و او را از زندان در آورد و گردنش را بزد . به قولى وى را سر - بريد و سرش را برگرفت و به نزد عيسى فرستاد كه در اردوگاه بود كه آن را بر نيزه اى نهاد . پيكر وى را نيز برگرفتند و طنابى به دو پايش بستند و در بغداد بگردانيدند و به نزديك در كوفه به خانه هاى وى و خانه هاى مردم خاندانش گذر دادند آنگاه وى را در كرخ بگردانيدند و شبانگاه به در شام باز بردند و چون شب در آمد وى را در دجله افكندند اوين به روز دوشنبه بود هشت روز رفته [ 3 ] از ماه ربيع الاخر .
آنگاه ابو زنبيل باز گشت و پيش عيسى رفت ، عيسى وى را به فم الصراة فرستاد .
وقتى حسن بن سهل از مرگ محمد بن ابى خالد خبر يافت از واسط برون شد و سوى مبارك رفت و آنجا بماند و چون ماه جمادى الاخر رسيد حميد بن عبد الحميد طوسى

[ 1 ، 2 ، 3 ] : متن چنين است .

5652