نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5596
« بر تو مىگريم نه به خاطر نعيم و مؤانست « بلكه براى مكارم و نيزه و سپر « بر هلاك شده اى مىگريم كه به مصيبت وى دچار شدم « و مرا پيش از شب عروسى بيوه كرد . » به قولى اين شعر از آن دختر عيسى بن جعفر است كه براى محمد نامزد شده بود . حسين بن ضحاك اشقر ، وابستهء باهله نيز شعرى به رثاى محمد گفت . حسين از نديمان وى بوده بود و كشته شدنش را باور نداشت و انتظار رجعت وى را داشت . شعر چنين است : « اى بهترين خاندان خويش « و گر چه پندارها دارند « من بر تو افسرده و غمينم . « خداى مىداند كه از غم « جگرى داغدار دارم و چشمى اشكبار « اگر از اين بليه كه ديدم غمين باشم « بيش از آنچه مىگويم به خاطر دارم « چرا نماندى كه براى هميشه حاجت ما را ببرى « و تلف از آن غير تو نشد . « از پس خليفگان سلف بودى « اما باشد كه پس از تو كس نباشد « قوم تو از پس غفلتشان « آسوده نخوابند « كه من از پس آن غفلت دشمنشان دارم . « با شكست حرمت تو حرمت حرم پيمبر را
5596
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5596