نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5590
كه با آنها مقيم باشد به كارى ناخوشايند باز نروند . طاهر گفت : « به خدا از ميان شما برون شدم كه شمشير خويش را در شما نهم ، به خدا قسم ياد مىكنم اگر باز چنين كرديد نظر خويش را دربارهء شما به كار مىبندم و به آنچه خوش نداريد اقدام مىكنم . » و با اين سخن آنها را شكسته كرد و بگفت تا مقررى چهار ماه را به آنها بدهند . يكى از ابناء در اين باب شعرى گفت به اين مضمون : « امير كه گفتار و كردار او حق است « در جمع گروه حيرتزدگان « قسم ياد كرد « كه اگر در يكى از نواحى ولايت « غوغاگرشان غوغا كند « يا فتنه گرى فتنه آرد « هيچ گروهى از جمع آنها را « همانند مرد عدالت پيشه و مهلت بخش « مهلت نميدهد « تا حادثه اى عظيم بر آنها بيارد « كه ولايت را ويران كند . » مداينى گويد : وقتى سپاهيان فتنه كردند و طاهر به يكسو رفت سعيد بن مالك و محمد بن ابى خالد و هبيرة بن خازم با تنى چند از پيران مردم حومه ها پيش وى رفتند و براى وى قسمهاى مؤكد ياد كردند كه در آن روزها هيچيك از مردم حومه ها جنبش نكردهاند و اين كار موافق راى آنها نبوده و آن را نمىخواستهاند و تعهد كردند كه ناحيه خويش را سامان دهند و هر كدامشان در ناحيهء خويش بدانچه وظيفهء اوست قيام كند تا از ناحيهء وى چيزى ناخوشايند به طاهر نرسد . عميره ، ابو شيخ بن -
5590
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5590