نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5588
پسند موجبات غرور و جستن نعمت و دلبستگى به رونق و صفاى آن را باطل كرد . شما ديديد كه خداى عز و جل به وعدهء خويش دربارهء آنكه با وى سركشى كرده بود وفا كرد و خشم و عذاب خويش را بر وى فرود آورد به سبب آنكه از پيمان خداى بگشته بود و عصيان وى كرده بود و به خلاف فرمان وى رفته بود ، كه تعبيرات خداى باز دارنده است و عبرتهاى وى هلاكت آور . پس به وثيقهء عصمت اطاعت چنگ زنيد و در اطراف راه جماعت گام زنيد و از سرانجام اهل مخالفت و عصيان بپرهيزيد كه آتش فتنه افروختند و جماعت الفت را شكافتند و خدا عاقبتشان را خسران دنيا و آخرت كرد . » وقتى طاهر بغداد را گشود به اسحاق معتصم نوشت . بعضيها گفتهاند اين را به ابراهيم بن مهدى نوشت اما مردمان گويند كه به ابو اسحاق معتصم نوشت : « اما بعد بر من گران است كه به يكى از خاندان خلافت بىعنوان امير نامه نويسم ولى شنيدهام كه راى و هواى خاطر تو با پيمان شكن مخلوع بود اگر چنين باشد همين كه به تو نوشتم زياد است و اگر جز اين باشد درود بر تو اى امير با - رحمت و بركات خداى . و در زير نامه اشعارى نوشت به اين مضمون : « اقدام به كارى از آن پيش كه فرصت آن آزموده شود « جهالت است و راى غرور آميز ، مايه فريب است « چه زشت است دنيايى كه در آنجا « خطا كاران چون درستكاران نصيب مىبرند « اما مغرور فريب مىخورد . » در اين سال از پس كشته شدن محمد ، سپاه به طاهر تاخت كه از آنها گريخت و روزى چند نهان شد تا كارشان را سامان داد .
5588
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5588