responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5536


گويد : و چون بليه اى كه مردم بدان دچار شده بودند به درازا كشيد وضعشان بد شد و در كار خويش فرو ماندند . يكى از جوانان بغداد در اين باب شعرى دارد بدين مضمون :
« وقتى رفاه معاش خوب را از دست دادم « بر بغداد خون گريستم .
« به جاى خرسندى غمها آمد « و به جاى گشادگى تنگدستى آمد .
« بغداد دچار چشم بد حسودان شد « و مردم آن با منجنيق فنا شدند .
« گروهى به آتش بسوختند « نوحه گرى بر غريقى نوحه مىكرد « و صيحه زنى بانگ مىزد : اى روز بد .
« و زنى از فقدان مهربان خويش مىگريست .
« و سيه چشمى اهل ناز ، « كه پيكرش از بوى خوش آگنده بود ، از حريق به غارت شدن پناه مىبرد ، « و پدرش به حريق پناه مىبرد .
« بسا زنان كه چشمان آهو وش داشتند ، « و خنده شان همانند تابش برق بود ، « همانند قربانها كه قلاده ها و حلقه دارد ، « نگران و سرگردان بودند .
« مهربان خويش را ندا مىدادند « اما مهربانى نبود .

5536

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5536
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست