كردند .
گويد : ابو العباس بادغيسى با تنى چند از سرداران و سرانى كه همراه وى بودند در داخل قصر كشته شدند . فراهمرد و يارانش بيرون قصر نبرد كردند تا گريختند و بنزد طاهر رفتند . طاهر و ياران وى پيش از آن و پس از آن نبردى سختتر از آن نداشتند و كشته و زخمى بد حال بيشتر از آن ندادند دسته هاى مختلف در اين باب شعر بسيار گفتند و از شدت نبرد سخن آوردند . غوغاييان و عوام نيز دربارهء آن سخن آوردند .
از جمله اشعارى كه دربارهء اين نبرد گفته شد اشعار خليع بود بدين مضمون :
« اى امين خداى ، به خداى اعتماد كن « كه صبر و ظفرت دهند « به يارى خداى فيروزى « و حمله ، نه عقبنشينى ، از آن ماست .
« و بيدينان دشمن تو روز بد دارند و سخت .
« اى بسا جام گه مرگ از آن مىريخت « و ناخوش بود با طعم تلخ ، « كه به ما خورانيدند و به آنها خورانيديم ، « اما بر آنها سختتر بود .
« نبرد چنين است كه گاهى بر ضد ماست « و گاهى به سودمان . » « از يكى از ابنا آورده‌اند كه طاهر از آن پس كه املاك و مستغلات سرداران و هاشميان و ديگران را تصرف كرده بود رسولان فرستاد و نامه ها نوشت و آنها را به امان و شركت در خلع محمد و بيعت مأمون خواند و جمعى به دو پيوستند كه عبد الله بن حميد قحطبى طايى و برادرانش و فرزندان حسن بن قحطبه و يحيى بن -

5534