responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5825


در اين سال ميان ياران افشين و يكى از سرداران بابك به نام آذين نبردى بود .
سخن از خبر نبرد ياران افشين با آذين سردار بابك و سبب آن گويند وقتى زمستان سال دويست و بيست و يكم به سر رفت و بهار آمد و سال دويست و بيست و دوم در آمد و معتصم براى افشين كمك و مال فرستاد كه اين همه به وقتى كه در برزند بود به نزد وى رسيد ، ايتاخ مال و مردانى را كه با وى بودند به افشين داد و بازگشت ، اما جعفر خياط مدتى با افشين بماند . آنگاه افشين به وقتى كه ميسر بود برفت و به محلى رسيد به نام كلان رود و در آنجا خندقى بكند و به ابو سعيد نوشت كه از برزند از جانب روستاى كلان رود مقابل وى رفت كه ميانشان سه ميل فاصله بود و در آنجا در خندقى اردوگاه به پا كرد و پنج روز در كلان رود بماند .
يكى آمد و به دو خبر داد كه يكى از سرداران بابك به نام آذين مقابل افشين اردو زده و خانواده خويش را به كوهى فرستاده مشرف به روذ الروذ و گفته از يهودان ، يعنى مسلمانان ، حصارى نمىشوم ، و خانواده خويش را وارد قلعه اى نمىكنم . بابك به دو گفته بود : « خانواده خويش را وارد قلعه كن . » و او گفته بود : « من از يهودان حصارى شوم ! به خدا هرگز آنها را وارد قلعه اى نمىكنم . » و آنها را به اين كوه انتقال داده بود .
افشين ظفر بن علاء سعدى را روانه كرد ، حسين بن خالد مداينى را نيز كه از سرداران ابو سعيد بود ، با جمعى از سواران و كوهبانان همراه وى كرد كه شبانه از كلان روذ برفتند تا به تنگه اى سرازير شدند كه يك سوار از آن به زحمت مىگذشت .
بيشتر كسان اسبان خويش را مىكشيدند و يكى از پى ديگرى مىرفت . به آنها دستور داد كه پيش از سپيده دم كنار روذ الروذ باشند و كوهبانان پياده بروند - كه

5825

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5825
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست