نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5804
« مىشكافند . « وقتى در جايگاه ما قصد ما كنيد « حذر كنيد كه شكار ما مىشويد . « اعتراف كنيد كه پيكار زط « چون خوردن تريد آسان نيست . « ما جنگ آزمودهايم و چنانتان بكوبيم « كه صاحب تخت زبون شود . « در عيد قربان و فطر و نوروز « بر خرما بگرييد كه خدا « چشمانتان را بگرياند . » در اين سال معتصم ، افشين ، حيدر پسر كاوس ، را ولايتدار جبال كرد و او را براى پيكار بابك روانه كرد ، و اين به روز پنجشنبه بود ، دو روز رفته از جمادى - الاخر ، وى در نمازگاه بغداد اردو زد ، سپس سوى برزند روان شد . سخن از كار بابك و قيام وى گويند كه قيام بابك به سال دويست و يكم بود ، دهكده و شهر وى بد بود ، سپاههاى سلطان را هزيمت كرد و گروهى از سرداران وى را بكشت . وقتى كار به معتصم رسيد ابو سعيد محمد بن يوسف را به اردبيل فرستاد و دستور داد قلعه هاى ما بين زنجان و اردبيل را كه بابك ويران كرده بود بسازد و براى حفاظت راه مردان در آنجا پادگان نهد . ابو سعيد براى اين ، روان شد و قلعه هايى را كه بابك ويران كرده بود بنياد كرد . بابك ضمن يكى از تاخت و تازهاى خويش يك دسته سوار فرستاد و يكى را به نام معاويه سالارشان كرد ، وى برون شد و بر يكى از ناحيه ها هجوم برد و بازگشت اين خبر به ابو سعيد محمد بن يوسف رسيد كه كسان را فراهم آورد و برون شد و راه او
5804
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5804