فرستاد ، سپاهى بود كه با اسحاق بن ابراهيم روانه كرد و فرمان جبال را به دو داد در شوال همين سال . ابراهيم در ذى قعده سوى آنها رفت و نامهء وى دربارهء فتح به روز ترويه خوانده شد . در ولايت همدان شصت هزار كس كشته شد و باقيمانده شان به ديار روم گريختند .
در اين سال صالح بن عباس سالار حج شد . مردم مكه به روز جمعه قربان كردند و مردم بغداد به روز شنبه .
آنگاه سال دويست و نوزدهم در آمد .
سخن از خبر حادثاتى كه به سال دويست و نوزدهم بود از جمله آن بود كه محمد بن قاسم علوى طالبى در طالقان خراسان قيام كرد و سوى شخص مورد رضا از خاندان محمد ، صلى الله عليه و سلم ، دعوت مىكرد ، در آنجا مردم بسيار بر او فراهم آمدند و ميان وى و سرداران عبد الله بن طاهر در ناحيهء طالقان و كوههاى آن نبردها بود كه محمد و يارانش هزيمت شدند ، و او به آهنگ فرار به يكى از ولايتهاى خراسان كه مردمش به دو نامه نوشته بودند روان شد و چون به نسا رسيد پدر يكى از همراهان وى آنجا بود . آن مرد نسائى كه با وى بود ، پيش پدر خويش رفت كه به دو سلام گويد و چون پدر خويش را بديد خبر از او پرسيد كه كار محمد و ياران را به دو خبر داد و اينكه آهنگ فلان ولايت دارند . پدر آن مرد بنزد عامل نسا رفت و كار محمد بن قاسم را به دو خبر داد ، گويند كه عامل ده هزار درم براى او معين كرد كه قاسم را به دو بنمايد و چون او را بنمود عامل برفت و محمد بن - قاسم را بگرفت و به بند كرد و بنزد عبد الله بن طاهر فرستاد . عبد الله بن طاهر نيز وى را سوى معتصم فرستاد كه روز دوشنبه چهارده روز رفته از ماه ربيع الاخر به نزد وى رسيد و چنان كه گويند در سامرا به نزد مسرور خادم كبير به زندان شد ، در زندانى

5800