responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5776


بغداد محصور بود .
تولدش به نيمه ربيع الاول سال صد و هفتادم بود ، كنيه اش ، چنان كه ابن كلبى آورده ، ابو العباس بود ، ميانه بالا بود و سپيد چهره و نكو روى با ريش بلند كه نشان پيرى در آن افتاده بود . به قولى سبزه بود ، مايل به زردى ، با انحنايى در پشت و چشمانى درشت ، با ريش دراز و تنك و سپيد ، با پيشانى كوتاه ، خالى سياه نيز بر گونه داشت .
به روز پنجشنبه پنج روز مانده از محرم به خلافت رسيد .
سخن از بعضى اخبار مأمون و روشهاى او ابراهيم بن عيسى گويد : وقتى مأمون مىخواست سوى دمشق آيد ، سخنى براى وى آماده كردم كه دو روز و پاره اى از روز ديگر را بر آن صرف كردم و چون پيش روى او رفتم گفتم : « خداى بقاى امير مؤمنان را دراز بدارد با عزت دايم و حرمت كامل و مرا از هر بدى فداى او كند . هر كه به سبب نظرى كه امير مؤمنان كه خدايش مؤيد بدارد با وى و مؤانست وى دارد به صبح و شب از نعمت خداى سپاس بسيار بر خويش فرض مىبيند ، مىبايد دوام اين نعمت را بخواهد و با سپاسدارى خداى و سپاسدارى امير مؤمنان كه خداى عمرش را دراز كند ، جوياى افزايش آن باشد . دوست دارم امير مؤمنان كه خدايش مؤيد بدارد بداند كه اگر او كه خدايش مؤيد بدارد زحمت سفر و خشونت حركت را تحمل مىكند ، من به سبب آرامشجويى از رغبت خدمت وى كه خدايش مؤيد بدارد ، به دور نيستم و بيشتر از همه در خور همراهى و جانبدارى در اين راه هستم كه خداى راى او را به من شناسانيده و حق اطاعت وى را بر من فرض كرده ، اگر راى امير مؤمنان كه خدايش گرامى بدارد چنان باشد كه مرا به ملازمت خدمت و همراهى خويش گرامى بدارد چنان كند . » گويد : به بديهه و بى تأمل به من گفت : « امير مؤمنان در اين باب تصميمى ندارد ،

5776

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5776
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست