نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5751
را چهل درم ، در مصر نيز گروهى را مزدور كرد ، كسانى را كه از قنسرين و جزيره گرفته بود به نزد عباس فرستاد و كسانى را كه از بغداد گرفته بود و دو هزار بودند بنزد اسحاق فرستاد ، بعضى از آنها نيز برون شدند و به طوانه رفتند و آنجا به نزد عباس جاى گرفتند . آغاز امتحان دربارهء مخلوق بودن قرآن در اين سال مأمون به اسحاق بن ابراهيم نوشت كه قاضيان و محدثان را بيازمايد و دستور داد كه جمعى از آنها را به رقه بنزد وى فرستد و اين نخستين نامه در اين باب بود . متن نامه وى به اسحاق چنين بود : « اما بعد ، حق خداى بر امامان مسلمانان و خليفگانشان آن است كه در كار به پا داشتن دين كه حفاظت آن را از ايشان خواسته و مواريث پيمبرى كه به ارثشان داده و برترى علمى كه به نزدشان سپرده كوشش كنند و به اطاعت خداى بكوشند . « امير مؤمنان از خداى مىخواهد كه به رحمت و منت خويش وى را به تأييد و استوارى رشاد و عدالت در امور رعيت كه به دو سپرده موفق بدارد . « امير مؤمنان بدانست كه در همه اقطار و آفاق گروه بيشتر از اوساط رعيت و طبقهء عوام كه به دلالت و هدايت خداى ، نيروى نظر و تدبر و استدلال ندارند و از نور و برهان علم روشنى نگرفتهاند ، جاهل خدايند و دربارهء وى كور و از حقيقت دين و توحيد و ايمان به دور و گمراه ، و از آثار واضح و راه واجب وى واماندهاند و از اينكه خداى را به مرحله اى كه بايد برند و به كنه معرفت او رسند و ميان وى و مخلوقش امتياز نهند قاصرند كه آرايشان ضعيف است و عقولشان ناقص و از تفكر و تذكر بدورند ، چنان كه ميان خداى تبارك و تعالى و قرآنى كه نازل كرده مساوات آوردهاند و اتفاق كردهاند كه قرآن قديم و از ليست و خداى آن را خلق و ابداع و ايجاد نكرده
5751
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5751