نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5742
را تازيانه زد و سوى مصر باز فرستاد . و هم در اين سال بلال ضبابى جانفروش قيام كرد ، مأمون سوى حلب روان شد آنگاه سوى بغداد بازگشت و عباس پسر خويش را با گروهى از سرداران از جمله على بن هشام و عجيف و هارون بن محمد فرستاد و هارون ، بلال را بكشت . در اين سال عبد الله بن طاهر سوى دينور رفت ، مأمون اسحاق بن ابراهيم و يحيى بن اكثم را به نزد وى فرستاد كه ميان خراسان و جبال و ارمينيه و آذربيجان و نبرد بابك مخيرش كنند كه خراسان را برگزيد و سوى آن رفت . و هم در اين سال جعفر بن داود قمى به جنبش آمد و عزيز وابستهء عبد الله بن - طاهر به دو دست يافت ، وى از مصر گريخته بود و بدانجا پس فرستاده شد . در اين سال على بن هشام ولايتدار جبل و قم و اصبهان و آذربيجان شد . در اين سال اسحاق بن عباس سالار حج شد . آنگاه سال دويست و پانزدهم در آمد . سخن از خبر حادثاتى كه به سال دويست و پانزدهم بود در اين سال مأمون از مدينة السلام براى غزاى روم حركت كرد و اين ، چنان كه گفتهاند ، به روز شنبه سه روز مانده از محرم بود ، به قولى حركت وى از شماسيه سوى بردان به روز پنجشنبه بود پس از نماز نيمروز ، شش ، روز مانده از محرم سال دويست و پانزدهم . وقتى از مدينة السلام حركت مىكرد اسحاق بن ابراهيم را بر آنجا جانشين كرد و سواد و حلوان و ولايت دجله را نيز به دو سپرد ، وقتى مأمون به تكريت رسيد ، محمد بن على رضا ، رحمه الله از مدينه پيش وى آمد در ماه صفر همين سال ، شب جمعه ، و او را بديد كه جايزه اش داد و بگفت تا به نزد دخترش ام الفضل
5742
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5742