responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5741


گفت : « اى امير مؤمنان اين مرديست كه نيكيهايش از بديهايش بيشتر است ، او را سوى هر گروه فرستى از آنها انصاف مىگيرد هر چه از او بيمناك باشى كارى از او سر نمىزند كه مايهء عذر خواهى شود كه وى ايام خويش را ميان فضيلتها تقسيم كرده و براى هر خصلتى توبتى نهاده ، وقتى در كار وى بنگرى ندانى كدام يك از حالات وى شگفتى آورتر است ، آنچه كه عقلش سوى آن هدايتش كرده يا آنچه را به ادب آموزى به دست آورده . » گفت : « با وجود آنكه نظر بد با وى دارى ستايش وى گفتى . » گفت : « از آن رو كه وى در آنچه گفتم چنانست كه شاعر گويد :
« همين سپاس در مقابل نيكى تو بس كه من « به هنگام دوستى و دشمنى ستايش تو گفتم . » گويد : مأمون از گفتار احمد بن يوسف شگفتى كرد و تأدب وى را ستود .
در اين سال عبد الله بن عبيد الله عباس سالار حج شد .
آنگاه سال دويست و چهارم در آمد .
سخن از خبر حادثاتى كه به سال دويست و چهاردهم بود از جمله حادثات اين سال كشته شدن محمد بن حميد طوسى بود كه بابك او را كشت ، و سپاهش را بشكست و گروهى بسيار از آنها را كه همراه وى بودند بكشت در هشتاد سر ، به روز شنبه پنج روز مانده از ماه ربيع الاول .
در اين سال ابو الرازى در يمن كشته شد .
و هم در اين سال عمير بن وليد بادغيسى ، عامل ابو اسحاق بن رشيد كشته شد در حوف مصر به ماه ربيع الاول ، آنگاه ابو اسحاق سوى مصر رفت و آنجا را بگشود و به عبد السلام و ابن جليس دست يافته و آنها را بكشت . مأمون ابن حرورى

5741

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5741
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست