نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5533
كه از دلبستگى آن را روايت مىكند . در اين سال كسانى كه از جانب محمد بر قصر صالح گماشته شده بودند امان خواستند . و هم در اين سال نبردى كه به ضرر ياران طاهر بود در قصر صالح رخ داد . سخن از نبرد قصر صالح از محمد بن حسين آوردهاند كه : طاهر همچنان در مقابل محمد و سپاه وى ثبات مىكرد - چنان كه وصف آن را بياوردم - چندان كه مردم بغداد از نبرد وى وامانده شدند . على فراهمرد كه از جانب محمد به قصر صالح و قصر سليمان بن ابى جعفر گماشته بود به طاهر نامه نوشت و از او امان خواست و تعهد كرد كه آنچه را در اين ناحيه تا حدود پلها به دست دارد با منجنيقها و ارابه ها كه در آن هست به وى تسليم كند . طاهر اين را از او پذيرفت و آنچه را مىخواست اجابت كرد و شبانگاه ابو العباس يوسف بادغيسى سالار نگهبانان خويش را با كسانى از سرداران و سواران دلير خويش سوى فراهمرد فرستاد كه همه آنچه را محمد به دو سپرده بود به ابو العباس تسليم كرد ، به شب شنبه نيمه جمادى الاخر سال صد و نود و هفتم . گويد : محمد بن عيسى سالار نگهبانان محمد كه همراه افريقاييان و زندانيان و اوباش نبرد مىكرده بود از طاهر امان خواست محمد بن عيسى در كار محمد سستى نمىكرده بود و در كار نبرد هراسانگيز بود . گويد : و چون اين دو كس از طاهر امان خواستند محمد نزديك خطر رسيد و سخت به هيجان آمد و به تلاش افتاد تا به وقتى كه تسليم شد . شخصاً به درام جعفر رفت كه ببيند چه رخ مىدهد ، جمع اوباش از عياران و فروشندگان دوره - گرد و سپاهيان بيامدند و تا به وقت بر آمدن روز درون و برون قصر صالح نبرد
5533
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5533