ملكى بنشست اسفسيانوس نام ، و ترسا بود ، سه سال ملك او را بود ، و از بر شدن عيسى عليه السّلام به آسمان چهل سال شده بود . پس اين اسفسيانوس پسر خويش را ، نام سطوس به بيت المقدس فرستاد تا ويران كند ، وز بنى اسرائيل بسيار بكشد از خشم آنكه با عيسى كردند . پس اين سطوس برفت و همچنين كرد و از پس پدر به ملك بنشست دو سال . پس از پس او ملكى ديگر نام ططوس بيست و دو سال ، و از پس او ملكى ديگر نام او قيلوفس شش سال ، و از پس او ملكى ديگر نام او كشدروس سه سال ، و از پس او ملكى ديگر نام او فيقلوس هفت سال ، و از پس او ملكى ديگر نام او باقوس شش سال ، وز پس او ملكى ديگر قاقوس پنج سال ، وز پس او فرزندانش پانزده سال ، وز پس او ملكى ديگر نام او طووريس يك سال و نيم ، وز پس او ملكى ديگر نام اوميلقوس شش ماه ، و از پس او ملكى ديگر نامش قولوريوس بيست و پنج روز ، باز ملكى ديگر بنشست بوروس ، باز پسرانش همه دو سال ، باز ملكى ديگر نام او بطليمانوس شش سال ، باز ملكى نام او كيمانوس ده سال ، باز ملكى نام او قسطوطوس سى سال ، پس ملكى ديگر نام او طوطيوس بيست سال ، پس ملكى نام او لوسالوس يك سال ، پس ملكى نام اليانوس المنافق دو سال ، پس ملكى ديگر نام او بناداستس الاكبر هفده سال ، پس دو ملك ديگر نام ايشان اقيديوس و از بوبيوس بيست سال ، پس دو ملك نام ايشان بياداسيس الاصغر و الطيانوس شانزده سال ، پس ملكى نام او نون هژده سال ، پس ملكى نام او اولاون شانزده سال ، پس ملكى نام او زابون ، پس ملكى نام او اسطماس بيست و هفت سال ، پس ملكى نام او بسطينا دوازده سال ، پس ملكى نام او طنارلوس شش سال ، پس ملكى ديگر نام او مربعبس ده سال ، و از پس او پسرش ، پس ملكى نام او قوسا هفت سال و شش ماه ، پس پسر او هرقل سى سال و به روزگار او پيغامبر صلَّى الله عليه و سلَّم بيرون آمد و مدينه نامه كرد بدوى و رسول فرستاد و از روزگار بخت النّصر كه بيت المقدس ويران كرد بار پيشين از اسكندر تا وقت پيغامبر ما صلَّى الله عليه و سلَّم كه هجرت كرد از مكّه به مدينه هزار سال بود و نيز سالى چند كه مقدار آن درست نيست وز وقت اسكندر تا وقت پيغامبر ما عليه الصلاة و السلام نهصد و بيست و

548