نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 536
كردار ، گفتار بفرمايد و هر كه نكند او را به زخم و به ادب فعل نهى كند و به حبس ، از آن حدودها كه خداى نهاده است ، و بر علما واجب است كه از منكر نهى كنند [ اندر سر و به زبان ] كه ايشان به فعل نتوانند كردن چون سلطان ، به زفان پند بايد دادن ، [ و بر عامه و رعيت ] و ليكن واجب است كه به دل ناپسند كنند و خداى عزّ و جلّ بر ايشان بيش از اين ننهاده است . پس آن علما گفتند : * ( مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ 7 : 164 ) * . گفتند : ما پند دهيم تا خداى عزّ و جلّ عذر ما بپذيرد و مگر ايشان نيز از خداى بترسند و باز گردند . پس يك سال هم اندر اين بودند . * ( فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا به 6 : 44 ) * . يعنى فلمّا تركوا ما وعظوا به . چون پند علما دست باز داشتند و يك سال ببود ، و نيز گفتند دو سال . * ( أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ 7 : 165 ) * . علما را خداى برهانيد . * ( وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ 7 : 165 ) * . يعنى شديد . و آن ستمكاران را بگرفتم به عذابى سخت . * ( قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ 7 : 166 ) * . يعنى صاغرين ، و قال بعضهم ساكتين . اخسَئوا فيها يعنى اسكتوا . پس خداى عزّ و جلّ [ b 99 ] آن قوم را كه بىفرمانى كردند از پس دو سال ، ايشان را كپى و بوزينه گردانيد و هفت روز بزيستند و بمردند . اكنون به اخبار اين كتاب باز شويم كه خداى عزّ و جلّ عيسى را چگونه به آسمان برد .
536
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 536