responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 491


* ( من آمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً . فَلَه جَزاءً الْحُسْنى 18 : 88 ) * . يعنى الحيوة فى الدّنيا و الجنّة فى الآخرة . * ( وَسَنَقُولُ لَه من أَمْرِنا يُسْراً 18 : 88 ) * . يعنى وعدا حسنا . گفتا : و آنكه از اين مردمان مؤمن شود و كار نيك كند ، او را پاداش نيكو كنم بدين جهان و نكشم و وعده هاى نيكو كنم . و خداى تعالى بدان جهان به بهشت كند .
عبد الله عبّاس رضى الله عنهما گفت : ذو القرنين با همه سپاه يك سال به مغرب نشسته بود و آن اهل مغرب را به خداى خواند ، كس به دو نگرويد جز يك تن . پس آن همه را بكشت و آن يك تن را دست باز داشت . و مردمانى از اهل علم ايدون گفتند كه ذو القرنين به اوّل ملك بود ، چون ملكتش تمام شد و به مغرب و مشرق برسيد ، خداى عزّ و جلّ او را پيغامبرى داد . و از اين آيت گفتند كه خداى تعالى همى گويد : * ( قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ 18 : 86 ) * . و اين نداى وحى بود به ظاهر آيت ، و آن كجا ايدون گفت : * ( قال أَمَّا من ظَلَمَ 18 : 87 ) * . آن جواب وحى بود كه خداى را همى جواب دهد .
و آنكه ايدون گفتند كه پيغامبر نبود ، گفتند : اين قول خداى تعالى او را به الهام بود نه با وى مخاطبه كرد و ليكن به الهام اندر دلش افگند ، چنان كه گفت : * ( وَأَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى 28 : 7 ) * . و اين وحى الهام بود نه وحى پيغامبرى . و جايى ديگر گفت : * ( وَأَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ 16 : 68 ) * . اين نيز وحى الهام است . همچنين كه گفت : * ( قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ 18 : 86 ) * . پس خداى عزّ و جلّ گفت : * ( ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً . حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ 18 : 89 - 90 ) * . گفتا : پس راه برگرفت تا از مغرب به مشرق برسيد ، آنجا كه آفتاب بر آيد . * ( وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ من دُونِها سِتْراً 18 : 90 ) * . يعنى [ ليست لهم بيوت و لا حيطان يسترون بها عن الشّمس ] .
گفتا : اين مردمان كه به مشرقاند كه آفتاب بر ايشان بر آيد ، هيچ چيز نيست ايشان را كه خويشتن را از آفتاب بپوشند ، نه جامه و نه ديوار و خانه ، از بهر آنكه بر بيابان بر باشند . به ميان ريگ اندر بنا نتوان كردن ، و جايگهى ندارند كه كشت كنند و پنبه نتوانند كشتن ، و طعام از شهرهاى ديگر آرند ، و آنجا سرما بود سخت . و ايشان بدان بيابان ، زنان و مردان همچون ستوران جماع كنند و حدث كنند پيش يك ديگر ، نه جامه و نه خانه و نه سترى . و آفتاب كه بر آيد از مشرق و با قوّت بر آيد ، ايشان از

491

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 491
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست