responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 486


عدد آن ندانى . چون رسول به اسكندر رسيد ، او نامه را جواب كرد و گفت : امّا اين گوى را كه بفرستادى فال اين است كه زمين همه به من سپردى و تو از ملك بيرون آمدى كه زمين گرد است همچون گوى ، و اين چوگان چيزى است كه هر چه به وى بكشى بيايد ، مرا قوّتى دادى كه ملك تو و آن زمين بدين بكشم ، و يك قفيز سپندان فرستاد به وى و گفت : اگر عدد [ سپاه ] تو چند كنجد است ، عدد سپاه من چند سپندان است ، و سپندان تيز بود و كنجد چرب و شيرين بود و سپندان تلخ بود و بىمزه ، تو به من چيزى فرستادى كه اندر جهان آن چربتر ، و من به تو آن فرستادم كه اندر زمين آن تلختر و تيزتر .
پس رسول باز آمد و دارا سپاه را عرض كرد ، ششصد هزار مرد ، و از آنجا برفت و روى سوى اسكندر نهاد . و اسكندر سپاه يونان عرض كرد ، هشتصدهزار مرد ، و آهنگ دارا كرد . و از ملك اسكندر سه سال گذشته بود ، و از ملك دارا چهارده سال گذشته بود ، و همه سپاه بر وى آزرده بودند از بيداديها كه كرده بود از كبر و جبّارى كه داشت . و هر دو لشكر برابر آمدند و به عراق اندر كه زمين جزيره خوانند ، آن كجا موصل است و شهرهاى حدود موصل و عراق و ميان شام ، هر دو برابر بنشستند يك ماه و حرب نكردند . و از سپاه دارا بسيار خلق به زنهار آمدند . [ a 91 ] پس اسكندر پرسيد كه از سپاه كيست بر وى نزديكتر ؟ گفتند : او را دو حاجب است به دو نزديكتر و هر دو را با وى دل بد است . اسكندر از نهان بدان حاجبان كس فرستاد و ايشان را خواستهء بسيار بپذيرفت كه حيلت كنيد و دارا را بكشيد . ايشان اجابت كردند و بر آن بنهادند كه روز حرب كه بر پشت اسب بود او را بكشيم . پس اسكندر وعده كرد حرب را . چون آن روز ببود ، سپاهها هر دو برابر شدند و حرب كردند و از هر دو سوى بسيار خلق كشته شدند . و آن روز مردى از لشكر دارا خويشتن را به لشكر اسكندر اندر افگند و اسكندر را ضربتى بزد ، اسكندر از آن بترسيد سخت و حرب سپرى شد و شب آمد ، و هر دو لشكر به جاى خويش باز شدند ، و حاجبان راه نيافتند كه دارا را بزدندى .
اسكندر پنداشت كه ايشان پشيمان شدند . بر آن بنهادند كه ديگر روز صلح كنند

486

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 486
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست