ميان آب بر آمد . او را بگرفتند و پيش سليمان بردند . او را به سنگ و آهن ببست و در دريا افگند تا رستخيز در آنجا بود ، و من چنين گويم . محمّد بن جرير اندر اين كتاب اين حديث غلط گفته است كه ديو كار سليمان كرد و حكمها كرد .
و روايت است كه خداى عزّ و جلّ ديو را به كار پيغمبرى پيدا كرد و ليكن اصل اين چنان بود كه شبى سليمان نيّت كرد كه من يك شب با هزار زن گرد آيم و از هر زنى پسرى آيد و آن پسران همه بزرگ شوند و به حرب كافران شوند ، و هر پسرى هزار كافر بكشد تا همه فضل من باشد . و بدين سخن خداى عزّ و جلّ [ او را ] بيازمود ، و از زنى پسرى آمد كه هيچ اندام او درست نبود . چون از مادر جدا شد ، جبرئيل عليه السّلام او را بر تخت نهاد و خداى عزّ و جلّ سليمان را وحى كرد و گفت : اين يكى از خويشتن ديدى چون كبر آوردى ، شو و فرزندت را ببين بر تخت نهاده است .
برفت تنى بىدست و پاى ديد . سليمان بترسيد و توبت خواست و چهل شبانروز عذر خواست . پس آن فرزند چهل شبانروز بزيست و پس بمرد .
و از پس آن سليمان به ملك اندر بيست سال ديگر بزيست . و به اخبار تفسير چنين آمده است كه ملك سليمان چهل سال بوده است و بيست سال شده بود كه اين كار [ b 81 ] افتادش ، و پيش از اين باد او را فرمان نكردى . و اندر حديث باد خلاف است كه از پس واقعه مسخّر سليمان گشت . و از قرآن دليل است كه سليمان بر تخت استغفار كرد و گفت : * ( رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لأَحَدٍ من بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ 38 : 35 ) * . پس خداى عزّ و جلّ گفت : * ( فَسَخَّرْنا لَه الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِه رُخاءً حَيْثُ أَصابَ 38 : 36 ) * . * ( وَالشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ 38 : 37 ) * . از پس اين واقعه باد را مسخّر او كرديم . و گروهى گفتند از پيش مسخّر بود و بدين آيت تقديم و تأخير است . و باز ديو و پرى و مرغ اين همه را مسخّر او كرد به آخر عمرش . چنان كه گفت : * ( وَلِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَرَواحُها شَهْرٌ 34 : 12 ) * . و اين دليل است كه ديوان تخت سليمان برگرفتند ، چنان كه فرموده است به جايى ديگر : * ( وَلِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِه إِلى الأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمِينَ 21 : 81 ) * . و الله اعلم .

427